Faculty Profile

مهرداد یوسف زمانی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/22

مهرداد یوسف زمانی

دانشکده هنر و معماری / گروه معماری

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. طراحی مجموعه گردشگری کرمانشاه با بهره گیری از مولفات تعاملات اجتماعی در جهت ارتقا سرزندگی
    1400
    در تحقیق حاضر تلاش شد با مطالعه و بررسی همه جانبه تعاملات اجتماعی شهر کرمانشاه در جهت ارتقاء سرزندگی و بهره گیری از مولفه های آن، مجموعه گردشگری کرمانشاه طراحی شود. با توجه به آن که استان کرمانشاه دارای جاذبه های فراوان گردشگری است و از طرفی در سال های اخیر سرزندگی و نشاط اجتماعی در بین شهروندان رو به افول می باشد، بدین منظور تصمیم به طراحی مجموعه ای با ویژگی هایی اعم از آرامش روانی، لذت بردن و قابلیت فضا برای جذب اقشار مختلف اجتماعی، دعوت کنندگی، امنیت، مطلوبیت، جذابیت ظاهری و ... گرفته شد. در این راستا ضمن بررسی و معرفی پیشینه موضوع، نمونه های مشابه طراحی شده داخلی و خارجی مورد تفحص قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها، بر اساس مطالعات ادبیات و کتاب ها، مولفه ها استخراخ شدند و برخی از آن ها جهت آزمایش در پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ادامه با استفاده از پرسشنامه، دیدگاه ها و نظرات ساکنین شهر کرمانشاه و گردشگران داخلی و خارجی، در رابطه با این مولفه ها مورد بررسی قرار گرفت و با تحلیل انجام شده از طریق تحلیل عاملی اکتشافی، شاخصه های اصلی سرزندگی در طراحی مجموعه گردشگری کرمانشاه استخراج شدند. همچنین جهت تحلیل نتایج پیمایش، از نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. روش تحقیق انجام شده نیز به صورت توصیفی – تحلیلی و با استفاده از روش کمی - کیفی است. در نهایت از دستاوردهای این تحقیق می توان به خلق ایده ها و مصادیق معماری در طراحی بر اساس برخی از مولفه های شاخص تعاملات اجتماعی در جهت ارتقاء سرزندگی اشاره نمود. همچنین با طراحی یک نمونه مجموعه گردشگری کرمانشاه با معرفی بستر طرح و روند طراحی سعی شده به ارائه الگویی جهت طراحی مجموعه گردشگری در شهر کرمانشاه پرداخته شود. یافته های پژوهش نشان از آن داشت که مولفه های سرزندگی شامل سرزندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی و همچنین مولفه های موثر تعاملات اجتماعی شامل عوامل کالبدی، ادارکی و اجتماعی در ایجاد مجموعه گردشگری کرمانشاه از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
  2. دمیدن روحی نو در یکی از خانه های تاریخی سنندج( بازسازی و نوسازی خانه مدرسی سنندج با رویکرد زمینه گرایی)
    1399
    شهر سنندج سالیان است که پذیرای بسیاری از گوهرهای معماری در دل خود است؛ شوربختانه در دوران معاصر به دلیل بی-توجهی نهادهای مربوطه و سهل انگاری مالکان آن ها این آثار با ارزش (که با خود داستانی از گذشته را همراه دارند) روز به روز به سمت نابودی هرچه بیشتر پیش می روند. بسیاری از این بناها دچار فرسودگی نسبی شده و مستلزم نوسازی و بهسازی اند و بسیاری دیگر به دلیل فرسودگی کامل نیاز به بازسازی دارند. خانه مدرسی سنندج به عنوان یکی از گوهرهای معماری سنندج به دلیل بیتوجهی مالکان آن دچار فرسودگی کامل شده است و با وجود فرسودگی کامل و الزام بازسازی باید توجه داشت شهر سنندج هم، مانند اکثر شهرهای ایران در پی تحول تاریخی، دچار دگرگونی شده و شکل جدید آن برای رسیدن به طرحی نو، انسجام و پیوند با ساختار قدیم را برهم زده است. اغلب بناهای جدیدی که در این شهر احداث میشوند به گونهایست که اکثرا هیچگونه همخوانی و شباهتی با بافت و معماری زمینه و ارزشهای زیستی، بومی و فرهنگی ندارند و بر اساس معماریای بیهویت شکل میگیرند. دراین مورد نیز بنا در محله ای واقع شده است -محله سرتپوله- که بسیاری از خانه ها و عمارت های ارزشمند سنندج در آن ساخته شده اند (که خود روزی جزئی از آن بوده است). در این راستا باید توجه داشت سر درآوردن بنایی بیتوجه به گذشته و تاریخ سایت بسیار بیمعنی بوده و می بایست مولفههایی از بنایی قدیمی در ساختمانی که مطابق نیاز های روز طراحی می شود درج شود. از اینرو، ضروریست به دنبال راهکاری جهت قانونمند نمودن ساختوسازها؛ بهخصوص در مناطق تاریخی شهر باشیم. در این ارتباط تصور میشود برای پیش گیری از خدشه دار شدن چهره بافتهای باارزش شهر سنندج ضرورت شناسایی فاکتورهای ضروری و محتوایی مربوط به فرهنگ و ارزشهای موجود در بناهای قدیمی و به کار بستن آنها در ساختمانهای جدید با ملاحظه پاسخ به نیازهای روز جامعه، راهکار مناسبی باشد. برای رسیدن به این هدف با بهرهگیری از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعات کتابخانهای و نیز با بدست آمورد اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات میدانی، و استفاده از ابزارهای مطالعه، مشاهده و مصاحبه، سایت مورد نظر مورد توصیف و تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. حاصل این پژوهش و بررسی که با محوریت ارتباط اثر با زمینه صورت پذیرفت- مجموعه ای از احکام و دستوالعمل های اجرایی برای انجام طراحی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که برای رسیدن به اهداف زمینهگرایی در بازسازی و طراحی یک ینا در شهر سنندج میتوان از ویژگیهای آنها در چهار بُعد: کالبدی، اجتماعی-فرهنگی، تاریخی و اقلیمی بهره برد و با تداوم ویژگیهای مثبت معماری سنتی شهر بر پایه نماد و نشانههای ماندگار، بر جذابیت یک بنا افزود
  3. طراحی خانه هنرمندان با رویکرد ارتقا قابلیت در راستای تعامل اجتماعی بهره برداران
    1399
    به طورکلی محیط زمانی می تواند مطلوبیت خوبی برای مخاطبانش داشته باشد که نیازهای آنان را ازلحاظ قابلیت کالبدی، قابلیت معنایی و قابلیت فعالیتی برآورده کند. اگر هرکدام از عوامل در عرصه محیط زندگی کیفیت رضایتمند را نداشته باشند و با درک مخاطبان هم راستا نباشد، بر سطح رضایت از مکان تاثیرگذار خواهد بود. بر همین اساس این پژوهش با توجه به ادراک مخاطبان از محیط چه مولفه و معیارهایی بیشترین تاثیر را در ارتقاء قابلیت محیط در راستای تعامل اجتماعی دارا است. پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و توسعه بوده و از روش مشاهده و کتابخانه ای برای جمع آوری مطالب تحقیق استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام شهروندان از کودکان تا بزرگ سالان شهر سنندج است. با توجه به تحقیقات و بررسی ها به این نتیجه رسیدیم که بیشتر کاربران دو عامل سازگاری و انطباق و گوناگونی و تنوع بیشترین تاثیر را در ماندگاری مخاطبان و عوامل احساس امنیت و نفوذپذیری به ترتیب بیشترین تاثیر را در تجربه لذت بخش مخاطبان و عوامل احساس امنیت و قابلیت کاربردی و فعالیتی و معادل معنایی بیشترین تاثیر را در افزایش تعامل اجتماعی دارد. و متغیرهای قابلیت کاربردی و فعالیتی و معارفه زیست محیطی بیشترین تاثیر را در بازگشت مجدد کاربران به محیط دارد. درنتیجه بر اساس عوامل بررسی شده و نتایج حاصله خانه هنرمندان با رویکرد قابلیت در راستای ارتقا تعامل اجتماعی بهره برداران تنظیم شده است.
  4. طراحی مجموعه فرهنگی تفریحی تجاری در کرمان بر اساس نظریه عمومی هیجان خواهی
    1399
    این پژوهش سعی دارد تا جنبه های مختلف نظریه عمومی هیجان خواهی که حس هیجان خواهی را یکی از نیازهای ضروری انسان می شمارد، به فضاها و بناهای معماری تعمیم داده و با توجه به نیاز به ارضای این حس در انسان، بتوان در فضاهای معماری و شهری راهکارهایی را چه به صورت طراحی یا راهنما و دستورالعمل و... بکار گرفت تا این حس ضروری در شهروندان بطرز مطلوبی برآورده شود. البته با اجتناب از اثرات منفی و احیانا تخریبی آن در فضاهای شهری و معماری. روش تحقیق: روش برخورد در این پژوهش بصورت تحلیلی- تفسیری و تطبیقی می باشد. مکانی که قرار است در این پژوهش بعنوان نمونه موردی مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد قطعه زمینی در فصل مشترک بافت تاریخی و بافت تقریبا فرسوده ای در کنار قلعه دختر شهر کرمان می باشد، که به اعتقاد نگارنده با توجه به دارا بودن ویژگی هایی خاص که در متن به آن ها اشاره شده، مکانی مناسب و مستعد جهت اعمال راهکارها و دستورالعمل های طراحانه بر مبنای نظریه هیجان خواهی می-باشد. نتایج: با اعمال راهکارها و دستور العمل های طراحی برگرفته از نظریه عمومی هیجان خواهی (که در فصل ششم آورده شده است) در مکان مورد نظر، زمینه مناسبی جهت واکنش پذیری به تحریکات بیرونی مطلوب با ذائقه مخاطبان اعمال کرد و فضاها و ساختمان های این کلانشهر(کرمان) را به گونه ای ساماندهی و طراحی کرد که شهروند بتواند خود را در یک فضا و کالبدی با سطح بهینه انگیختگی روانی طبیعی و بی ضرر هیجان خواهی حس کند. و بتواند در آن دست به تجارب گوناگون و احساسات متنوع و پیچیده و بدیع و بعضاً بی سابقه و البته بی ضرر بزند.
  5. کاربست مولفه های معماری زمینه گرا (حلقه اتصال بین گذشته و حال) در فضای پردیس فرهنگی هنری سنندج
    1399
    با شروع آهنگ رشد شهرهای امروزی و از دست رفتن معنا و مفهوم در زندگی انسان، آرامش درونی از زندگی انسان درحال رخت بربستن است. از این رو وجود مکانی هماهنگ با فرهنگ و هویت و زمینه طرح، که اندکی انسان را از تلاطم دنیای مدرن دور نگه دارد و روح و روان او را تزکیه کند احساس می شود. در این میان فرهنگ به عنوان ابزار اصلی انتقال معنا و مفهوم به انسان از اهمیت خاصی برخوردار است و مفاهیمی انتقال می دهد که باعث ارتباط انسان با اصل خویش و آرامش او می شود. در این دوره که ساختمان ها با اشکال متنوع و بدون توجه به ارزش های فرهنگی و بومی و بافت پیرامونی، از زمین سر بیرون می آورند نمی توان رابطه معناداری مابین ساختمان های جدید و بناهای با ارزش قدیمی و معماری بومی آن منطقه برقرار نمود. شهر سنندج هم مانند اکثر شهرهای ایران در پی تحول تاریخی، دچار دگرگونی شده و شکل جدید آن برای رسیدن به طرحی نو، انسجام و پیوند با ساختار قدیم را برهم زده است که تداوم این امر باعث قطع ارتباط بین معماری امروز با معماری گذشته خواهد شد. در این راستا در این پژوهش به بررسی عواملی پرداخته شده که هم از طریق عملکرد و هم از طریق کالبد برای انتقال فرهنگ و هویت در معماری تاثیرگذار هستند. در این ارتباط شناسایی فاکتورهای صوری و محتوایی مربوط به فرهنگ و ارزش های موجود در بناهای قدیمی و به کار بستن آن ها در ساختمان های جدید با ملاحظه پاسخ به نیازهای روز جامعه، ضرورت می یابد. برای رسیدن به این هدف با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعات کتابخانه ای و نیز با کسب اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات میدانی، و استفاده از ابزارهای مطالعه، مشاهده و مصاحبه، سایت مورد نظر مورد توصیف و تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. حاصل این پژوهش و بررسی - که با محوریت ارتباط اثر با زمینه صورت پذیرفت- مجموعه ای از راهکارهای معماری و دستورالعمل های اجرایی برای انجام طراحی بود. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که برای رسیدن به اهداف زمینه گرایی در طراحی پردیس فرهنگی- هنری در شهر سنندج می توان از ویژگی ها و مشخصه های آن ها در بُعد: کالبدی، اجتماعی-فرهنگی، تاریخی و اقلیمی بهره برد و با تداوم ویژگی های مثبت معماری سنتی شهر بر پایه نماد و نشانه های ماندگار، بر جذابیت یک بنا افزود.
  6. طراحی سفارت خانه ایران در فرانسه (پاریس) مبتنی بر ارزش های پایدار در معماری ایران
    1398
    پس از جنگ جهانی دوم و پایان یافتن جنگ، کشورها تصمیم گرفتند با توجه به نیازهای خود و ارتباط بیشتر با یکدیگر از راه دیپلماسی مشکلات خود را حل کنند و در جهت حفظ بیشتر روابط با یکدیگر عمل کنند. مهمترین ساختمانی که نماینده یک کشور در کشور میزبان می باشد ساختمان سفارت است. ساختمان سفارت از آن نظر اهمیت دارد که در طراحی آن هم به مبداء باید توجه نمود وهم به محل ساختمان (مقصد) و نباید نسبت به این دومورد اصلی بیگانه باشد. با توجه به اینکه کشور ایران دارای سابقه طولانی فرهنگ و معماری است و در طول تاریخ یکی از کشورهای صلح جو و در جستجوی حفظ روابط با کشورهای دیگر بوده بنابراین باید این مشخصات را در ساختمانی که در یک کشور دیگر با سابقه طولانی تمدن است حفظ نماییم. در طراحی این بنا با توجه به اهمیت آن باید به موارد زیر نماییم: - امنیت ساختمان - گشاده رو بودن بنا - نشان دادن فرهنگ مردم سرزمین خود - عملکرد بنا - منطبق بودن با اصول معماری و شهرسازی
  7. طراحی مجتمع مسکونی پایدار با رویکرد بهره گیری از انرژی های غیر فعال
    1398
    این پژوهش بر اساس مطالعه انرژی غیر فعال خورشید آغاز شده است. هدف اصلی، طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد یاد شده و در نتیجه رسیدن مراحلی جهت بهره گیری از سیستم غیر فعال خورشیدی است. ازاین رو، در این پژوهش، همچنین با طراحی صحیح کالبد بنا و نحوه استقرار آن در زمینه طرح، میزان و موقعیت بازشوهای ساختمان، شرایط بهره گیری هرچه بهتر بنا از انرژی های پاک مورد بررسی قرار گرفته اند. پس از بررسی نمونه های موردی، مولفه های موثر در انرژی های غیر فعال و اقلیم منطقه که قابلیت طراحی برای مجتمع مسکونی شهر سنندج را دارند، شناسایی شده اند. این مولفه ها، در فرایندی تحلیلی بر اساس معیارها و ضوابط طراحی فضاهای مسکونی، آموزشی و کاربرد آن ها در آسایش ساکنین مجتمع منطبق شده اند. طراحی معماری تحقیق، بر اساس چارچوب تحلیلی فوق، شکل گرفته است و در یک شبیه سازی کامپیوتری، بر اساس فضاهای پیش بینی شده در مجتمع های مسکونی، با توجه به زیست بوم شهر سنندج، تهیه گردید. از دیگر نتایج این پژوهش، تلفیق و هماهنگی بین دو سبک معماری مدرن و معماری پایدار در طراحی مجتمع مسکونی است، که اهمیت و ضرورت پژوهش در طراحی این مراکز را نه تنها مبتنی بر مجتمع مسکونی، بلکه برخی از مقولات پایه ایی و مهارتی کودکان در طراحی فضاهای آموزشی و مراکز تفریحی فراغتی را نشان می دهد
  8. طراحی موزه هگمتانه با رویکرد پدیدارشناسانه
    1398
    در سال های گذشته، با توجه به تجریدی بودن معماری مدرن و نارسایی های آن در برخی از زمینه ها، راه حل های بسیار متعددی برای برطرف سازی این نارسایی ها مطرح شده است. در این میان شولتز معتقد است معماری، مسئله ای تجریدی نبوده و علم صرف بدان پاسخگو نخواهد بود. وی پدیدارشناسی را به عنوان راه حل بحران های معاصر در معماری مطرح می سازد. در این میان معماران و پدیدارشناسان بسیاری تلاش کرده اند تا نظر های خود را مطرح کنند. اما در این میان به علت کثرت این نظر ها، منتقدین معتقدند که پدیدارشناسی نمی تواند در معماری سبک یا مکتب فکری باشد و چهارچوب مشخصی برای ان نمی توان در نظر گرفت. به عبارت دیگر آن ها معتقدند معماران از پدیدارشناسی برای توجیه طرح های خود استفاده می نمایند. هدف اصلی پژوهش حاضر دست یافتن به رهیافتی پدیدارشناسانه برای طراحی کلیتی کیفی در معماری بر اساس حوزه های محرک حواس انسانی است. لذا با این پرسش اصلی مواجه می شویم که با توجه به حوزه های تاثیر گذار در ادراک و محرک آن، نحوه ی ادراک انسان از اثر معماری چگونه می تواند باشد و پدیدارشناسی چگونه باعث غنای اثر شوند؟ پژوهش حاضر مبتنی بر تحقیقات کتابخانه ای برای قسمت شناخت فلسفه ی معمار-پدیدارشناسان است. در این پژوهش با استفاده از لنز، چهارچوب مرجع و زمینه ی قیاس شرایطی را فراهم می آوریم تا به بدین امر دست یابیم که بهترین گزینه های قیاس برای پی بردن به معماری پدیدارشناسانه کدام معمار-پدیدار شناسانند. پس از آن به شناخت عقاید آنها می پردازیم و با استفاده از استدلال و توالی منطقی مطالب که مورد استفاده این دست تحقیقات است، نظر خود را اثبات می نماییم. در پایان نیز برای راستی آزمایی تز به قیاس با منطقه گرایی انتقادی فرامپتون روی می آوریم. بر اساس پژوهش انجام شده یوهانی پالاسما و استیون هال معمار پدیدارشناسانی هستند که اصول راهنمای خود را به وضوح بیان کرده اند و دارای پروژه های معماری می باشند و مورد تحقیق در این پایان نامه بوده اند. نتایج این پژوهش نشان داد که در معماری پدیدارشناسانه، معمار است که با توجه به شرایط، نیاز، درخواست ها و منطقه دست به طراحی زده و با در نظر گرفتن 11 مولفه ی محرک ادراکی دست به طراحی می برد. این یازده مولفه ی ادراکی شامل "یکی شدن اوبژه و زمینه"، "فضای پرسپکتیو"، "ادراک رنگ"، "نور و سایه"، "فضای شب"،" ادراک و گذر زمان"،" آب"، "صدا"، "جزئیات"، "تناسبات، مقیاس و ادراک" و "شرایط محیطی سایت و ایده" می باشد. از سوی دیگر انسان از طریق 7 حس بینایی، چشایی، لامسه، بویایی، شنوایی، وستیبیولار و پروپریوسپشن محیط را درک می نماید. می توان اینگونه تلقی کرد که یکی ادراک گر و دیگر ادراک شونده (محرک ادراکی) است. محرک های ادراکی در اثر معماری پدیدار شناسانه به مثابه عناصر درگیر کننده ی حواس هستند که تجربه، خاطره و به یاد ماندن محیط را در درک کننده ی اثر افزایش می دهند. هنگامی به معماری پدیدارشناسانه دست می یابیم که بیشتر این 11 مولفه حاضر باشند و به صورتی طراحی شده باشند تا بیشینه ی تاثیر را بر کاربران داشته و خاطرات بیشتری را از طریف ادراک حسی در تجربه ی آن ها از محیط های متفاوت بر جای بگذارد. لذا هرقدر که محرک های بیشتری در اثر حاضر باشند، اثر غنی تر خواهد. معماری پدیدارشناسی بروز عینی منطقه گرایی انتقادی و لذا دارای سبک و مکتب فکریست که می توان آن را دنبال کرد تا مشکلات معاصر معماری را حل نماییم.
  9. مطالعه رابطه مهارت مشاهده و ارتقاء رشدشناختی در معماری فضاهای پیش دبستانی (نمونه طراحی پیش دبستانی سنندج)
    1397
    این تحقیق با مرور الگوهای مختلف آموزش پیش دبستان در کشورهای مختلف و الگوی برنامه ریزی چندبعدی آغاز شده است. بحث اصلی، ایجاد کالبدی هماهنگ با برنامه آموزشی، برنامه ریزی چندبعدی؛ و در نتیجه رسیدن به فرایندی جهت ارتقاء رشد شناختی کودکان است. ازاین رو، در این تحقیق، تئوری های رشد شناختی، مهارت مشاهده، فرایندهای شناخت، مفهوم قابلیت ها و الگوی برنامه ریزی چندبعدی مورد بررسی قرار گرفته اند. پس از بررسی های نمونه موردی، یک چارچوب تحلیلی برای طراحی مرکز پیش دبستانی شهر سنندج ارائه شده است. در این مدل، دو زمینه ی کالبدی و آموزشی، و دو فرآیند، شامل: کالبد(احساس) آموزش(ادراک) و آموزش(احساس) کالبد(ادراک)، و عوامل موثر بر ارتقاء رششناختی کودکان شناسایی شده اند. طراحی معماری تحقیق بر اساس چارچوب تحلیلی فوق الذکر، شکل گرفته است و در یک شبیه سازی کامپیوتری، بر اساس مراکز پیش بینی شده در الگوی برنامه ریزی چندبعدی، مبانی نظری و مواد و تجهیزات آموزشی تولید شده در آن با توجه به زیست بوم شهر سنندج، تهیه گردید و در اختیار مربیان پیش دبستانی قرار گرفت تا ضمن ارزیابی طراحی معماری تحقیق، بتوان درستی مدل تحلیلی و عوامل موثر بر ارتقاء رشدشناختی کودکان را نیز مورد بررسی قرار داد. نتایج حاصل از تحلیل آماری 250 پرسشنامه تصویری نشان می دهد که مدل مفهومی تحقیق در شناسایی عوامل موثر ارتقاء رشدشناختی کودکان موفق عمل کرده است. به دیگر سخن، بین تمام زمینه ها و عوامل ارائه شده در مدل مفهومی و رشدشناختی و ارتقاء رشدشناختی رابطه ی معنادار وجود دارد. در این میان، «زمینه ی آموزشی» بیش از «زمینه ی کالبدی» بر ارتقاء رشد شناختی موثر است و از میان دو فرآیند ذکر شده، فرآیند «کالبد(احساس) آموزش(ادراک)» بیشترین نقش را در رشدشناختی و ارتقاء رشدشناختی دارد. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، هم افزایی تلفیق دو زمینه علمی معماری و مطالعات برنامه درسی راهبردی و الگوی برنامه ریزی چندبعدی در طراحی مرکز پیش دبستانی و همراستایی نتایچ آن با هفده پژوهش انجام شده از اثر بخشی مثبت این برنامه در ارتقا، توانایی هایی کودکان از جمله پرورش خلاقیت، مهارت های اجتماعی و حسی-حرکتی و به ویژه برای کودکان اتیستیک، زیبایی شناسی، تجسم فضایی و همجنین تنظیم شاخص های طراحی فضا و ارزشیابی فرایندی، کاهش پرخاشگری و اضطراب و ... است، که اهمیت و ضرورت پژوهش در طراحی مراکز پیش دبستانی را نه تنها مبتنی بر مهارت مشاهده، بلکه همه شاخص های پیش بینی شده این برنامه در طراحی فضاهای آموزشی و مراکز یادگیری این الگو بر ارتقاء شناخت و فراشناخت را نشان می دهد. پیشنهاد مبتنی بر یافته های این پژوهش، مرور مدل طراحی شده در این پژوهش را با همه شاخص های الگوی برنامه-ریزی چندبعدی و بررسی زمینه های اقتصادی آن برای ساخت مرکز پیش دبستانی استاندارد با شاخص های این برنامه در شهر سنندج است.
  10. طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد افزایش حس رضایتمندی از فضای مسکونی مطلوب در شیراز با واکاوی مولفه های پدیدارشناسی مکان
    1396
    سکونت را شاید بتوان به عنوان اولین عمل خودآگاه انسان برشمرد که همراه با خود، نیازهای مادی و معنوی او را تحت الشعاع قرار می دهد. نیاز به سرپناه روزگاری در زمره نیازهای طبیعی انسان شناخته می شد اما باگذشت قرون متمادی و یافتن رموزی بسیار از زندگی معنوی انسان، این نیاز به یکی از نیازهای اساسی او مبدل شد و حتی واژه آن دارای مفهومی نوین و تازه گشت. واژه سرپناه معنایی خاص و واجد ارزش یافت: سکونت. ازآنجاکه انسان در دنیای معاصر توام درگیر با بحران های اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی است، توجه به عوامل معنا ساز راهی است برای پیوند انسان با محیط پیرامون خود که این پیوند به هر میزان محکم تر باشد ارتباط او با محیط بیشتر و درنتیجه حس تعلق او به مکان نیز بیشتر خواهد بود که این حس تعلق به مکان موجب حس رضایتمندی او از محیط مورداستفاده خود می شود؛ و این حس رضایت انسان را به مسیری هدایت می کند که در جهت پایدار نگاه داشتن محیط پیرامون مورداستفاده خود تلاش بیشتری از خود نشان دهد. جهت دستیابی به این امر استفاده از رویکرد پدیدارشناسی می تواند به عنوان نقش موثری در معنا بخشی به محیط های انسان ساخت و جهت دهی به انسان در محیط اطراف خود ایفا کند. پژوهش حاضر به بررسی عوامل و الگوهای افزایش حس رضایتمندی افراد نسبت به فضای مسکونی می پردازد و در این راستا برای جمع آوری اطلاعات از روش کیفی و کمی و همچنین اطلاعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در بخش کمی، با استفاده از پرسشنامه، عوامل موثر بر رضایت ساکنان واحدهای مسکونی موردبررسی قرارگرفته است و پس از پرداختن به نظریه های موجود در این زمینه و با رویکردی استنتاجی و با استفاده از شیوه همبستگی، به صورت تحلیلی به آزمون فرضیه می پردازد و نشانگر ارتباط معنادار میان عوامل موردبررسی و رضایت ساکنان در مجتمع های مسکونی است.
  11. طراحی مرکز اقامتی-تفریحی سد خداآفرین منطقه آزاد ارس با رویکرد معماری بیونیک (با هدف توسعه صنعت اکوتوریسم در منطقه ی آزاد ارس)
    1396
    امروزه طبیعت گردی در میان گونه های مختلف گردشگری از جایگاه ویژه و رشد قابل توجهی برخوردار است و در بیست ساله اخیر شاهد گسترش سریع فعالیت های طبیعت گردی در سراسر جهان بوده ایم و انتظار می رود بر شدت این گسترش نیز افزوده شود. در این خصوص طبیعت منطقه آزاد ارس نیز به دلیل داشتن جاذبه های طبیعی بسیار زیبا از قطب های مهم اکوتوریسم استان به شمار می آید، از میان این جاذبه ها می توان به جنگل های ارسباران، دریاچه ی سد خداآفرین، پل های خداآفرین، روستای وینق و ... اشاره کرد. با توجه به اینکه تنها امکانات رفاهی و اقامتی موجود، در حال حاضر در فاصله ی 15کیلومتری دریاچه قرار دارد و تنها شامل یک کمپ کوچک برای اسکان یک روزه ی مسافران است و ظرفیت لازم برای توسعه صنعت توریسم در منطقه را دارا نمی باشد؛ هدف اصلی این پایان نامه، طراحی مجموعه ای اقامتی-تفریحی، برای فراهم کردن بستر مورد نیاز جهت توسعه ی صنعت توریسم و به طور خاص اکوتوریسم در منطقه است. به همین منظور، رویکرد اتخاذ شده در طراحی معماری نیز رویکردی طبیعت گرا، یعنی معماری بیونیک می باشد، که درآن از عناصر و ساختارها و نحوه ی عملکرد طبیعت، الگوبرداری استعاره ای یا عینی صورت گرفته و پس از تعیین الگو، فرآیند طراحی آغاز می شود. هدف از انتخاب این رویکرد خلق مجموعه ای ملهم از طبیعت است، که فرم و عملکرد باعث تبدیل شدن آن به یک جاذبه ی اکوتوریستی در منطقه خواهد شد. روش استفاده شده در پژوهش، روش توصیفی-تحلیلی بوده، بطوریکه پس از مطالعه ادبیات موضوع از منابع مختلف و همچنین مطالعه ی دقیق بستر طرح, مولفه هایی برای طراحی در حوزه های اکوتوریسم، معماری بیونیک استخراج شده و از آنها در روند طراحی استفاده شده است. در نهایت، الگو و کانسپت انتخاب شده در طرح نهایی، ترکیبی از عناصر و مفاهیم طبیعی مانند شکل امواج دریاچه، توپوگرافی زمین و کوه های اطراف، و پویایی و خطوط سیال است. فرم بنا به گونه ای طراحی شده است که از دو طرف با توپوگرافی سایت کاملاً ادغام شده و منطبق بر سیمای یکپارچه ی محیط پیرامونی است. در طراحی پوسته ها نیز از فناوری های نوینی مانند، بام سبز و پوسته ی هایپو استفاده شده است تا علاوه بر کنترل مسائل اقلیمی مانند باد و تابش آفتاب و ...، جلوه ی ساختمان را هرچه بیشتر به طبیعت دریاچه و کوه های اطراف نزدیک کند. امید است که با توجه به سیاست های سازمان گردشگری منطقه ی آزاد ارس در زمینه ی توسعه اکوتوریسم و افق 1400 در منطقه، طرح پیشنهادی باعث ارتقای زیرساخت ها و امکانات منطقه شده و عوامل لازم جهت نیل به این مهم را فراهم سازد.
  12. کیفیت بخشی به فرایند برنامه دهی معماری از طریق مشارکت و شناخت کارفرما توسط طراح( نمونه طراحی: مجتمع مسکونی اساتید دانشگاه کردستان)
    1396
    همواره انسان به دنبال یافتن فضای جهت تامین آرامش و آسایش خود است، و مسکن مطلوب از نیازهای اولیه می باشد که انساان با آن ارتباط برقرار می کند. به منظور خلق فضاهای کارآمدتر و متناسب با خواسته ها، نیازها و ترجیحات کاربران و بهره برداران فضا و مشارکت جویی آنان توسط طراح در فرآیند طراحی این پژوهش درصدد یافتن مهمترین عوامل موثر در کیفیت طراحی مسکن و مجتمع های مسکونی و همچنین توجه به فرآیند برنامه دهی معماری و بدست آوردن اطلاعات به خصوص در زمینه استفاده کنندگان نهایی پروژه، در مرحله شروع طراحی است. طراحی مسکن امری است که علاوه بر مشارکت و تعامل با افراد و یافتن خواسته ها و نیاز های آنان، نیازمند به استفاده از تجربیات سایر معماران را نیز دارد و عوامل موثر از دیدگاه سایر معماران می تواند در پیشبرد طرح موثر واقع گردد. با توجه به مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و مصاحبه با معمارانی که در زمینه طراحی مسکن و مجتمع های مسکونی فعالیت داشته اند، چهار عامل اجتماعی، مشارکتی، کالبدی و محیطی به عنوان متغیرهای تاثیرگذار در کیفیت مسکن استخراج گردیدند و همچنین جهت سنجش این عوامل به عنوان متغیرهای مستقل و یافتن نیازها و خواسته های افراد برای مسکن منتاسب با خود، پرسشنامه ای با استفاده از طیف لیکرت طراحی گردید و میان جامعه آماری تعیین شده یعنی، اساتید دانشگاه کردستان توزیع گردید و داده های حاصل از آن توسط نرم افزار SPSS، مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش جهت دستیابی به نتایج مستدل و مورد اعتبار از نظر نحوه ی گردآوری اطلاعات و میزان ارتیاط میان متغیرها از راهبرد ترکیبی کیفی و همبستگی استفاده شد. راهبرد کیفی از آن جهت که نیاز به مصاحبه با معمارانی بوده و نتایج حاصل از آن به صورت استنباطی بوده است و همچنین از سویی برای فهم الگوهای ارتباط میان ویژگی های طراحی مجتمع و متغیر وابسته آن یعنی کیفیت بخشی به فرآیند برنامه دهی معماری و به عبارتی رضایتمندی و تامین آرامش روحی و روانی افراد پرداخته می شود ، روش همبستگی اتنخاب گردیده است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون یبانگر آن است که بر اساس نظرات پاسخدهندگان و تحلیل های حاصل از آن مولفه های مشارکتی، کالبدی، اجتماعی و محیطی به ترتیب بیشترین تاثیر گذاری را فرآیند عملیاتی کردن و کیفیت بخشی به فرآیند برنامه دهی معماری و همچنین بدست آوردن رضایتمندی و آسایش و آرا
  13. طراحی سرای محله سرت‍پوله سنندج با رویکرد بهر گیری از مولفه های معماری زمینه گرا
    1396
    معماری مقوله ای فرهنگی است و محتملا بی ارتباط با گذشته نیست. ساخت و سازهای دهه های اخیر بدون در نظر گرفتن ارزش های فرهنگی و بومی، چهره شهر را برای ساکنین بیگانه نموده است. ساختمان ها با اشکال متنوع و بدون توجه به بافت پیرامونی، از زمین سر بیرون می آورند. به طوری که نمی توان رابطه معناداری مابین ساختمان های جدید و بناهای باارزش قدیمی و معماری بومی آن منطقه برقرار نمود. شهر سنندج هم، مانند اکثر شهرهای ایران در پی تحول تاریخی، دچار دگرگونی شده و شکل جدید آن برای رسیدن به طرحی نو، انسجام و پیوند با ساختار قدیم را برهم زده است. اغلب بناهای جدیدی که در این شهر احداث میشوند به گونهایست که اکثرا هیچ گونه هم خوانی و شباهتی با بافت و معماری زمینه و ارزش های زیستی، بومی و فرهنگی ندارند و بر اساس معماریای بیهویت شکل میگیرند؛ تداوم این امر باعث قطع ارتباط بین معماری امروز با معماری گذشته خواهد شد. از این رو، ضروریست به دنبال راه کاری جهت ضابطه مند نمودن ساخت وسازها، به خصوص در مناطق تاریخی شهر باشیم. در این ارتباط تصور می شود، برای پیش گیری از هرچه بیشتر خدشه دار شدن چهره بافت های باارزش شهر سنندج ضرورت شناسایی فاکتورهای صوری و محتوایی مربوط به فرهنگ و ارزش های موجود در بناهای قدیمی و به کار بستن آن ها در ساختمان های جدید با ملاحظه پاسخ به نیازهای روز جامعه، راه کار مناسبی باشد. برای رسیدن به این هدف با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعات کتابخانه ای و نیز با کسب اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات میدانی، و استفاده از ابزارهای مطالعه، مشاهده و مصاحبه، سایت مورد نظر مورد توصیف و تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. حاصل این پژوهش و بررسی -که با محوریت ارتباط اثر با زمینه صورت پذیرفت- مجموعه ای از احکام و دستوالعمل های اجرایی برای انجام طراحی بود. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که برای رسیدن به اهداف زمینه گرایی در طراحی یک سرای محله در بافت قدیمی شهر سنندج می توان از ویژگی ها و مشخصه های آن ها در چهار بُعد: کالبدی، اجتماعی-فرهنگی، تاریخی و اقلیمی بهره برد و با تداوم ویژگی های مثبت معماری سنتی شهر بر پایه نماد و نشانه های ماندگار، بر جذابیت یک بنا افزود.
  14. طراحی تعاملی مجموعه فرهنگی تفریحی ارم همدان با تمرکز بر مفهوم قابلیت در راستای ارتقا عملکرد مکان
    1395
    به طور کلی محیط ها، هنگامی می توانند بیشترین مطلوبیت را برای برای مخاطبانشان در بر داشته باشند، که انتظارات آنان را در ابعاد مختلف؛ قابلیت های کالبدی، قابلیت های معنایی و قابلیت های فعالیتی برآورده سازند. چنانچه هریک از این عوامل، در عرصه محیط زندگی یک فرد، فاقد کیفیات مطلوب باشند و یا با ادراک کاربران و توانش او هم سنخ نباشند، بر احساس و ادراک وی از فضا و در نتیجه بر سطح رضایتمندی او از مکان تاثیرگذار خواهد بود. بر همین اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخ دادن به این سوال است که؛ با توجه به ادراک کاربران از محیط، چه مولفه ها و معیارهایی، بیشترین تاثیر را در ارتقاء قابلیت های محیطی دارا می باشند و عملکرد های مد نظر طراح «افزایش تعاملات اجتماعی، ارتقاء ماندگاری در فضا، ارائه تجربه ای لذت بخش و ایجاد سرزندگی درکاربران» در محیط را ارتقاء می بخشند؟ پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و توسعه ای بوده و از روش آمیخته «کمی و کیفی» و نرم افزار spss در تحلیل داده های کمی و تکنیک swot جهت جمع بندی نتایج کیفی پژوهش استفاده شده است. در این راستا جامعه آماری پژوهش شامل شهروندان 15-64 ساله شهر همدان می باشد. داده ها از طریق پرسش نامه، مطالعه اسناد، مصاحبه، مشاهده و عکس برداری گردآوری شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق تحلیل و در بخش کمی از آزمون f و آزمون t دونمونه ای مستقل در تعیین سطح هرکدام از مولفه ها استفاده شده است. همچنین برای بررسی رابطه معنا داری مولفه ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه جهت تعیین کنندگی مولفه های وابسته ارتقاء کیفیت مکان، به ارزیابی هرکدام پرداخته شده است. نتایج حاصله بیانگر آن می باشد که؛ در مجموع اکثر کاربران هر سه مجموعه مورد مطالعه مطلوبیت قابلیت های حوزه فراگیر را در حد زیاد ، قابلیت های حوزه بلافصل را در حد متوسط و قابلیت های حوزه مداخله مستقیم را در حد متوسط و زیاد ارزیابی نموده اند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از تحلیل های رگرسیونی متغیر های «سازگاری و انطباق» و«گوناگونی و تنوع» به ترتیب بیشترین تاثیر را در «میزان ماندگاری کاربران» و متغیرهای «سازگاری و انطباق»، «مولفه های حسی محیط»، «احساس امنیت»، «حمایت ساختار از رفتارهای جمعی»، «گوناگونی و تنوع»، «سیرکولاسیون حرکتی» و «نفوذ پذیری» به ترتیب بیشترین تاثیر را در «تجربه
  15. بازآفرینی مفهوم بازار سنتی سنندج در کالبدی نو، از طریق نگرش هرمنوتیک فلسفی
    1394
    پدیده بازارهای سنتی سنندج، مجموعه ای کامل و پیچیده از فعالیت های اقتصادی فرهنگی و اجتماعی است که با وجود این پیچیدگی ها، توانسته میان وجوه مختلف بازار و نوع ساختار بنا و معماری آن، به تدریج و با گذشت زمان هماهنگی معقولی برقرار نماید. به نظر می رسد این پدیده دربردارنده ساختارهای ارزشمند اما پنهانی است که فهم آنها صرفا در یک تعامل سازنده با فضا و کاربران و ساکنان آن امکان پذیر است. هدف پژوهش حاضر آن است که با نگاهی پدیدارشناسانه و با تکیه بر دیدگاه فیلسوفانی همچون گادامر و هایدگر، پدیده بازار سنتی سنندج را آن گونه که در تجربه مخاطبان و ساکنان بازار نمایان می شود، تبیین نماید و از این طریق چارچوبی مفهومی را برای طراحی و بازآفرینی بازار سنتی سنندج در کالبدی نو فراهم آورد.