Faculty Profile

هوشمند علیزاده
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/22

هوشمند علیزاده

دانشکده هنر و معماری / گروه شهرسازی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بررسی شاخص های موثر بر مفهوم شادکام ی در طراحی فضای عموم ی شهری: ادراک زنان. مطالعه موردی پارک دیدگاه شهر سنندج
    1402
    پراهمیت ترین فضاهای شهری، فضاهای همگانی هستند که به علت کمبود و عدم کارایی الزم، از دلپذیری محیطهای شهری کاسته اند. فضاهای عمومی شهری که در جهت ایجاد تعامالت وسیع و با توجه به نیاز زنان طراحیشده باشند، کمتر در ایران می توان دید. همچنین در کشور ما، به جز مواردی اندک، توجه الزم به موضوع شادکامی و ادراک زنان در پارکهای شهری نشده است. این مطالعه به شناسایی شاخصهای موثر بر شادی زنان در بازطراحی پارک های شهری )پارک شهری دیدگاه سنندج( میپردازد. چهار شاخص شادکامی در پارکهای شهری با استفاده از مطالعات کتابخانه ای شامل ادراکات محیطی، کیفیت فضای شهری، تعامالت اجتماعی-فرهنگی و امکانات محیطی است. دادههای موردبررسی از روش رفتارنگاری ایستگاهی، مشاهده میدانی، مطالعات اسنادی و از پرسشنامه بهمنظور سنجش و ارزیابی میزان شادی زنان و رضایت از کیفیت فضای شهری و امکانات محیطی در پارک شهری، گردآوری شده است. درنتیجه این تحقیق، مشاهده شد که نفوذپذیری پایین پارک و دید کم با بروز رفتارهای منفی و پنهانی و احساس ناامنی بانوان در فضای شهری ارتباط دارد. به همین ترتیب، عدم وجود عملکرد متناسب با گروه های مختلف سنی به ویژه زنان و کودکان و کیفیت مبلمان تاثیر به سزایی در حضور پذی ری پارک و شاد ی در پارک دارد در ادراک مطلوب زنان از پارک تاثیرگذار است. این نتایج نشان میدهد که معماری و شهرسازی تکم یلشده از مفاهیم اولیه کالبدی، با امکان تقویت درک واقعیت شهر ی، شادکامی شهروندان را فراهم میکند.
  2. ارزیابی میزان انطباق پذیری شهر سنندج با رویکرد شهرهای صرفه جو در مصرف انرژی در بخش حمل ونقل شهری
    1401
    طی روند صنعتی شدن جوامع، بهره برداری بیشتر و فشرده تر از سوخت های فسیلی منجر به نشر آلایندگی ها در هوا شده است. آلودگی هوا با تاثیرپذیری از بخش حمل و نقل شهری به عنوان یکی از بخش های عمده مصرف انرژی موجب کاهش کیفیت عینی و ذهنی زندگی شهروندان شده است. لذا اتخاذ سیاست های مناسب جهت تعدیل مصرف انرژی در بخش حمل و نقل شهری می تواند گامی موثر در راستای دستیابی به اصول پایداری شهری باشد. این پژوهش با تمرکز بر رویکرد شهرهای صرفه جو در مصرف انرژی در بخش حمل و نقل شهری به دنبال شناسایی میزان انطباق شهر سنندج؛ به عنوان محدوده مورد مطالعه؛ با رویکرد شهرهای صرفه جو در مصرف انرژی در بخش حمل و نقل شهری است. این تحقیق بر اساس هدف، در دسته تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت در دسته تحقیقات توصیفی و مطالعه موردی قرار می گیرد. بدین منظور پس از تبیین پنج مولفه و 19 شاخص با استفاده از ابزارهای متنوعی چون توزیع پرسشنامه الکترونیکی بین شهروندان، توزیع پرسشنامه بین 50 نفر از متخصصین و کارشناسان حمل و نقل شهری، مطالعات میدانی و اسنادی، تکنیک چیدمان فضا در نرم افزار Epthmap داده های مورد نیاز گردآوری شده و با استفاده از آزمون T تک نمونه ای و آزمون فریدمن در نرم افزار spss22 تحلیل شدند. نتایج حاصل شده بیانگر بیشترین تاثیرپذیری رویکرد شهر صرفهجو در مصرف انرژی در بخش حمل و نقل شهری از هوشمندسازی سیستم حمل و نقل شهری با میانگین 06/3 است.همچنین مشخص گردید که شهر سنندج با رویکرد شهر صرفه جو در مصرف انرژی در بخش حمل و نقل شهری به میزان 33/3 انطباق داشته که در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار دارد، اما به منظور ارتقاء بهره وری انرژی در شهر می توان با ارتقاء شاخصهای شهر فشرده، موجبات صرفهجویی بیشتر در مصرف انرژی در بخش حمل و نقل شهری را فراهم آورد.
  3. بررسی ارتباط بین مورفولوژی شهری و مصرف انرژی در دو اقلیم متفاوت شهری، مطالعه موردی: تهران و تبریز
    1400
    به دلیل افزایش جمعیت شهری، عدم تطابق بافت های شهری با ویژگی های اقلیمی، محیطی و طبیعی شهرها و غیره با پدیده افزایش مصرف انرژی در شهرها مواجه هستیم. از این رو، انجام تحقیق در زمینه انرژی و بررسی دلایل افزایش مصرف آن در شهرها ضروری به نظر می رسد. موضوع تحقیق حاضر، بررسی تاثیرات مورفولوژی شهری بر مصرف انرژی در دو اقلیم متفاوت شهری بوده است. نمونه های مورد مطالعه، تهران و تبریز است. اهداف این تحقیق، شناسایی و دسته بندی پارامترهای موثر بر مورفولوژی شهری در مقیاس شهر و محله، تبیین رابطه میان پارامترهای موثر بر مورفولوژی شهری و میزان مصرف انرژی و ارائه راهکارهای موثر در کاهش مصرف انرژی در نمونه های موردی می باشد. لازم به ذکر است که علاوه بر موارد مطرح شده (مورفولوژی شهری، مصرف انرژی و اقلیم های متفاوت)، برای بررسی دقیق تر، عامل پراکندگی و فشردگی شهری به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در مصرف انرژی در محله های شهری نیز به مراحل مطالعاتی و تحلیلی تحقیق اضافه شده است. بدین منظور، پس از مطالعه و بررسی نظریات، رویکردها، مفاهیم و تجارب جهانی در خصوص پدیده پراکندگی و فشردگی شهری، مورفولوژی شهری و مصرف انرژی، شاخص-های سنجش آنها مورد بررسی و جمع بندی قرار گرفت. پس از تطبیق با نمونه های موردی به لحاظ داده های در دسترس، شاخص های نهایی برای سنجش هر یک از موارد انتخاب گردید. در ارزیابی نمونه موردی، ابتدا توسط شاخص های سنجش پراکندگی و فشردگی شهری و با استفاده از تحلیل خوشه ای در نرم افزار SPSS محله های دو شهر تهران و تبریز به دو گروه پراکنده و فشرده تقسیم بندی شدند. با مقایسه تطبیقی نتایج حاصل شده از این تحلیل دو محله به عنوان فشرده ترین و دو محله به عنوان پراکنده ترین محله ها از هر دو شهر به عنوان مطالعات موردی انتخاب شدند (چهار محله از تهران و چهار محله از تبریز). در مرحله بعدی، هشت محله انتخابی با استفاده از شاخص های مورفولوژیک تاثیر گذار بر مصرف انرژی و روش ترکیب خطی وزن دار (SAW) رتبه بندی شدند. برای تعیین ضریب اهمیت شاخص ها در روش SAW از تحلیل انرژی محله های انتخابی توسط پلاگین های گرس هاپر، لیدی باگ و هانی بی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که محله های فشرده در تبریز، مصرف انرژی برابر یا بیشتری از محله های فشرده در تهران دارند. و محله های پراکنده در تبریز مصرف انرژی برابر یا کمتری از محله های تهران دارند. بنابراین استفاده از راهکارهایی چون کاشت درختان، مسیرهای پیاده، مسیرهای انرژی و غیره با در نظر گرفتن پراکنده و یا فشرده بودن محله ها مورد نظر پیشنهاد شده است.
  4. ارائه چارچوب بازآفرینی پایدار کالبدی- فضایی با استفاده از نتایج الگوریتمی جعبه ابزار رمزگشایی فضا ( مورد پژوهی: محله سنگلج، تهران )
    1400
    با پیشرفت در قدرت محاسبات و افزایش دسترسی داده ها، سیستم های پارامتری اکنون می توانند برای مقابله با پدیده های پیچیده شهری در سطح چند مقیاس و چند بعدی به کار گرفته شوند. در مقایسه با روش های معمول طراحی، قانون طراحی پارامترهای شهری مبنایی برای پیکربندی مدل های شهری سه بعدی ایجاد می کند. استفاده از تکنیک های مدل سازی پارامتریک امکان تولید مجموعه گسترده ای از انواع طراحی شهری را فراهم و معیارهای اهداف توسعه پایدار در بازآفرینی شهری را برآورده می سازد. محله سنگلج تهران نیز به عنوان یکی از محلات تاریخی و قدیمی این شهر، با مشکلات رایج در بافت های کهن و فرسوده شهری روبه رو است و نیازمند رویکرد نوینی است تا با مداخله هدفمند، وضعیت آن بهبود پیدا کند و ارزش تاریخی آن حفظ گردد. در این پژوهش از یک رویکرد آمیخته کمی و کیفی مبتنی بر ابزار هوش مصنوعی ( در این پژوهش به طور خاص جعبه ابزار Decodingspace در افزونه ی گرس هاپر درون محیط نرم افزار راینو سروس ) استفاده شده است. ابزارهای جمع آوری از دو نوع مشاهدات عینی و اسناد موجود مانند داده هایGIS تهیه و در قالب معیارهای کمی و کیفی به صورت داده های عددی و نوشتاری وارد محیط کار شده و با توجه به نوع هر یک، مورد سنجش و تحلیل عددی و هندسی بر روی محله مورد نظر قرار می گیرند. داده های مکانی و فضایی مانند نقشه دسترسی ها، بلوک ها، فضاها پر و خالی درون بافت در پلاگین گراف محورِ Graph Analysis و همچنین از تحلیل های رمزگشایی فضایی در پلاگین Isovist Urban Analysis جهت بررسی میزان اتصال پذیری، هم پیوندی و سایر متغیرهای تحلیل شبکه فضایی و کالبدی به صورت یک تجزیه و تحلیل الگوریتمی استفاده شده است. با توجه به خروجی های کیفی حاصل شده از این ارزیابی الگوریتمی در ارائه معیارهای مورد نیاز در رسیدن به یک چارچوب بازآفرینی پایدارِ کالبدی- فضایی که با استفاده از یک روش تحلیلی پارامتریک و نوظهور در حوزه بافت های مسئله‎ دار محلات شهری انجام شده است، امکان ارائه نتایج این پژوهش به صورت یک دستورالعمل های اجرایی انعطاف پذیر در چارچوب بازآفرینی پایدار در محله سنگلج به عنوان یک محله با بافت فرسوده و ناکارآمد، که نیازمند تغییرات اساسی در کالبد و فضا است، وجود خواهد داشت.
  5. آینده پژوهی تقاضای مسکن شهری در انطباق با تحولات ساختاری جمعیت مورد مطالعه (کلانشهر تبریز)
    1399
    مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای انسان نقش بسیار مهمی در آرامش و امنیت روانی گروه های اجتماعی بازی می کند. در این میان بررسی و شناخت جمعیت و چگونگی ورود آنها به دوره ای که به مسکن مستقل نیاز پیدا می کنند بخش اصلی نیاز به مسکن را تشکیل می دهد. لذا هدف از انجام رساله حاضر، بررسی وضعیت شاخص های کمی و کیفی مسکن و بررسی روند تحولات جمعیتی در کلانشهر تبریز در 40 سال گذشته، پیش بینی جمعیت، خانوار، مسکن و زمین مورد نیاز در افق سال 1410، آینده پژوهی بخش مسکن و شناسایی شاخص های کلیدی و استراتژیک در این بخش و نهایتا تدوین محتمل ترین سناریوهای بخش مسکن در آینده این کلانشهر می باشد. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری داده از سالنامه های آماری، سرشماری های ادوار مختلف، اطلاعات مراکز بهداشت و سایر اطلاعات معتبر مراکز مرتبط به همراه تکمیل پرسشنامه استفاده شده است. در تحقیق حاضر از روش نمایی برای پیش بینی فاکتورهای جمعیتی مانند بعد خانوار، میزان ازدواج و طلاق، مهاجرت، نسبت جنسی و امید به زندگی، از نرم افزار Spectrum برای پیش بینی جمعیت، از روش انبوهه و روش خام مبتنی بر نیاز جهت پیش بینی مسکن مورد نیاز، از روش سرانه مسکونی و تراکم خالص برای پیش بینی زمین موردنیاز، از روش تحلیل متقاطع/ ساختاری با نرم افزار MICMAC جهت آینده پژوهی و شناخت شاخص های کلیدی بخش مسکن و از نرم افزار Scenario Wizard جهت تدوین سناریوهای محتمل آینده مسکن در کلانشهر تبریز استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد طی دوره 1395-1355 شاخص های کمی و کیفی مسکن در شهر تبریز بهبود داشته است. همینطور با فرض نرخ باروری 2.1، 1.8 و 1.5 به ترتیب شاهد افزایش جمعیت به میزان 1.741.137، 1.691.069 و 1.641.793 نفر و افزایش خانوار به ترتیب به میزان 688483، 667621 و 647089 در افق 1410 خواهیم بود. لذا با توجه به تعداد خانوار ذکر شده و تراکم 1.14 خانوار در هر واحد مسکونی به ترتیب نیاز به 636380، 618081 و 600071 واحد مسکونی خواهیم داشت. همینطور با در نظر گرفتن مساکن درحال تخریب و برای رسیدن به هدف یک مسکن برای هر خانوار به حدود 179 تا 221 هزار واحد مسکونی جدید و برای احداث این مقدار مسکن به 4262 تا 4520 هکتار زمین نیاز خواهیم داشت. همینطور از میان 16 شاخص موثر بر کیفیت مسکن، با تکمیل پرسشنامه از 40 نفر از خبرگان حوزه مسکن (اساتید جغرافیا و برنامه ریزی شهری، کارکنان مسکن و شهرسازی و مهندسین مشاور شهرساز)، 5 شاخص متوسط زیربنای واحد مسکونی، مساکن با عمر کمتر از 30 سال، تراکم خانوار در واحد مسکونی، تراکم نفر در واحد مسکونی و متوسط اتاق در واحد مسکونی به عنوان متغیرهای استراتژیک و کلیدی موثر بر کیفیت مسکن شناخته شده و نهایتا دو سناریو، به عنوان محتمل ترین سناریوهای بخش مسکن در کلانشهر تبریز شناسایی شدند. در سناریوی اول شاهد کاهش و در سناریوی دوم شاهد ثبات متغیرهای کلیدی خواهیم بود و فقط متغیر مساکن با عمر کمتر از 30 سال در هر دو سناریو افزایش خواهد یافت.
  6. بازآفرینی پایدار بازار تاریخی با تکیه بر رویکرد مکان سازی نمونه موردی: بازار سقز
    1399
    چکیده فارسی در شهرهای ایرانی-اسلامی پس از فضاهای مسکونی، بخش تجاری شهر، شاخص ترین و مهمترین بافت آن محسوب می گردد. در این شهرها، بازار تاریخی به عنوان قلب تپنده اقتصادی شهر، اکنون میراث فرهنگی و تاریخی هم به حساب می آید. بازار تاریخی علاوه بر نقش تجاری و بازرگانی، نقش های اجتماعی و فرهنگی، سیاسی، ارتباطی و اقلیمی هم داشته است؛ اما امروزه به دلیل رشد سریع شهرها، تخریب بافت های تاریخی و مراکز شهری و شکلگیری خیابان ها و مجتمع های تجاری مدرن، بازارهای تاریخی از جنبه های متعددی دچار افت و زوال گشته اند. چنانچه به نظر می رسد، بازارهای تاریخی به خودی خود قابلیت احیا و توسعه مجدد ندارند و نیازمند اقدامات و پشتیبانی جدی برای باززنده سازی و بازآفرینی هستند. از آنجاییکه بازارها در گذشته مهمترین فضاهای شهری و عمومی بوده اند؛ لذا توسعه فضاهای همگانی و ایجاد مکان های پایدار در بطن آن ها می تواند در بازآفرینی پایدار بازارهای تاریخی موثر باشد. بازار تاریخی شهر سقز -که یکی از شهرهای کهن استان کردستان است- نیز از تغییرات و تحولات اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی دوره معاصر به دور نبوده و سرنوشتی مشابه با سایر بازارهای تاریخی دارد. بنابراین پژوهش حاضر که از نوع توصیفی-تحلیلی است با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی و تطبیق نقشه ها و تصاویر به دنبال آن است تا پس از شناخت ساختار و ابعاد مختلف بازار تاریخی شهر سقز و دریافت نظرات شهروندان به تجزیه و تحلیل وضعیت آن بپردازد و سپس با نگرشی راهبردی، مجموعه ای از سیاست ها و اقدامات تدوین نماید که منجر به بازآفرینی پایدار بازار تاریخی شهر سقز با تکیه بر رویکرد مکان سازی گردد.
  7. امکان سنجی بازآفرینی شهری در بافت های ناکارآمد شهری با رویکرد تنظیم مجدد زمین: نمونه موردی:محله جورآباد بالا شهر سنندج
    1396
    یکی از مهمترین رویکردها در برخورد با بافت های ناکارآمد، بازآفرینی شهری می باشد. اصل اساسی بازآفرینی بر مبنای مشارکت اجتماعی است، از جمله رویکردهایی که بر مبنای مشارکت در بافت های ناکارامد مورد استفاده است رویکرد تنظیم مجدد زمین است. برنامه اصلاح مجدد زمین، از جمله استراتژی های بازآفرینی شهری است که به دلیل ماهیت آن به عنوان ابزاری برای بازسازماندهی قطعات زمین می توان در حوزه ی ساماندهی بافت های ناکارآمد میانی(بافت قدیم شهرها) مورد استفاده قرار گیرد. این برنامه که به عنوان ابزاری کارآمد و اثرگذار با کارکردهای اقتصادی و کالبدی، که به لحاظ سلسله مراتب طرح های شهری، مقیاسی بین طرح های جامع و تفصیلی و طراحی و اجرای یک واحد مسکونی دارد، می تواند راه حلی مناسب جهت مداخله در این بافت ها باشد. این برنامه، با در نظر گرفتن واقعیت های طراحی شهری، خدمات عمومی و جنبه های اجتماعی و مشارکت ساکنان، اقدام به تغییر در خطوط مالکیت، تقسیم، تجمیع، تعویض و کاهش مساحت قطعات در محدوده مورد نظر، با توجه به سهم گذاری هر یک از ساکنین در پروژه می نماید. به لحاظ کالبدی، ارگانیک بودن اغلب این بافت ها و ریزدانه بودن قطعات به دلیل تفکیک های متوالی و بدون قاعده در دوره های مختلف زمانی سبب ایجاد بافتی با قطعات متراکم و مساحت ها و جهت گیری های مختلف نسبت به معابر، در کنار تنوع عرض در امتداد گذرها و پرپیچ و خم بودن آنها گردیده است. این ویژگی سبب می شود که در جریان تعریض گذرها و احداث کاربری های جدید، مشکلاتی ایجاد گردد. بدین معنا که این طرح ها ممکن است با خطوط مالکیت موجود دچار مغایرت شده و فرم های نامتعارفی در شکل پلاک ها ایجاد کند. این برنامه نه تنها تنظیم مجدد اراضی از طریق بهینه سازی الگوی استقرار فضایی واحد های سکونتی مد نظر قرار می گیرد. بلکه به واسطه ی فضاهای تولید شده، خدمات مورد نیاز در سطح محله مکان نمایی و جانمایی می گردد. در راستای انجام این تحقیق با مطالعه ی ادبیات موجود در بازآفرینی و تنظیم مجدد زمین به بررسی تنظیم مجدد زمین با رویکرد بازآفرینی شهری این سوال ایجاد می شود که با چه سازوکار و راهبردهایی تنظیم مجدد زمین در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری قابل اجرا است؟ در این مطالعه استفاده از این دیدگاه در پهنه های ناکارآمد داخل شهر های ایران(محله ی جورآباد شهر سنندج) مورد مطالعه قرار می گی
  8. امکان سنجی کاربست اصول شهر هوشمند در منطقه 10 شهرداری تهران
    1396
    دنیای امروز قرن 21 به جهت رشد روز افزون تکنولوژی و دستاوردهای نوین علمی، در کنار رشد جمعیت و تغییرات در الگو های زیستی، دنیایی متفاوت تر از دوره های پیشین بوده است. توسعه فناوری و تکنولوژی ها و گسترش کاربرد و استفاده از آن ها عامل کلیدی این تغییر در زندگی بشر امروزه بوده و همچنین محیط های شهری متاثر از توسعه و گستردگی تکنولوژیکی و به عنوان بستر زندگی انسان ها، پذیرای تغییرات عمده ای بوده اند. با توجه به کاربرد و نقش این نوآوری ها در کالبدی به عنوان شهر، مفاهیم و تعاریف جدیدی از شهرها مطرح شده است که الگوی شهر هوشمند با ویژگی های خاص به خود به عنوان الگویی جدید در اداره و مدیریت شهرها، یکی از این مفاهیم نوین بوده است. هوشمندی در این مفهوم به معنای کم رنگ شدن حضور عنصر انسانی در بخش های مختلف به عنوان یک عامل مجری و روح بخشی به سیستم های مختلف شهری به جهت کاربرد تکنولوژی و فناوری ها نوین، تعبیر و مهم ترین دلیل تمایز آن با رویه های پیشین کاربرد روش های تکنولوژیکی و فناورانه در مدیریت و اداره شهر محسوب می گردد. با توجه به جامعیت مفهوم شهر و نیاز به فراگیری تمامی ابعاد زندگی شهری، بخش های مختلفی در الگوی مدیریتی هوشمند تعریف شده است. از این رو بخش-هایی را که به عنوان مولفه های دخیل در امر مدیریت و اداره شهر در این الگو می توان شناخت، شامل: حکمروایی هوشمند، ساختمان هوشمند، حمل و نقل هوشمند، زیرساخت های هوشمند، تکنولوژی هوشمند، بهداشت و سلامت هوشمند و شهروند هوشمند، می باشند. از این جهت به منظور بررسی و مطالعه به صورت عینی و تحقق این مبانی در محیطی خارج از مرز تئوری و نظریه از منطقه 10 شهرداری تهران به عنوان نمونه ای جهت بررسی امکان پیاده سازی و ارائه راهکارها و سیاست های لازم با توجه به شرایط محدوده با هدف ایجاد منطقه ای هوشمند، استفاده گردیده است. برای انجام پژوهش پیش رو داده های مورد نیاز از طریق استفاده از اسناد کتابخانه ای و برداشت-های میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهدات میدانی) و پس از آن آزمون و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری خی دو و بررسی انطباقی شرایط، جمع آوری شده است. نتایج این تحقیق دال بر آن است که وجود زمینه هایی در بخش های امنیت، مشارکت، کاربرد ابزار هوشمند به عنوان نقاط مثبت و بخش های حمل و نقل زیرساخت ها و مراقبت های زیست محیطی به عنوان نقاط دارای
  9. کاربست رویکرد تاب آوری در مجموعه مسکن مهر در مواجه با مخاطرات طبیعی با تاکید بر بعد کالبدی – محیطی (مطالعه موردی: مجموعه مسکن مهر بهاران سنندج)
    1396
    با وقوع انقلاب صنعتی، پیشرفت تکنولوژی و افزایش سطح بهداشت جهانی، روز به روز بر میزان جمعیت جهان بخصوص در مناطق شهری افزوده گشته؛ به گونه ای که هم اکنون بیش از نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی می کنند. تامین سرپناه مناسب برای جمعیت درحال رشد جوامع شهری امری مهم تلقی می گردد؛ آمار و شواهد حاکی از آن است که اغلب سکونتگاه های شکل گرفته (شهری و روستایی) در مناطق مستعد مخاطرات طبیعی واقع شده اند و مخاطرات طبیعی به عنوان جزئی از نظام طبیعت از ابتدای تاریخ، سکونت گاه های انسانی را تهدید کرده است. به هنگام بروز بلایای طبیعی، آسیب پذیرترین اقشار جامعه، گروه های کم درآمد شهری و فقراء هستند. بنابراین تامین مسکن مناسب و استاندارد و به دنبال آن محیط مسکونی تاب آور در برابر بلایای طبیعی برای آنها از اهمیت والایی برخوردار است؛ در دهه های اخیر سیاست های گوناگونی برای تامین مسکن مناسب گروه های کم درآمد شهری مطرح شده اند؛ در ایران هم برای حل مشکلات مسکن و تامین مسکن برای اقشار کم درآمد شهری سیاست های گوناگونی نظیر مسکن حمایتی و یا زمین صفر پیگیری شده است؛ که در سالهای اخیر پروژه های مسکن مهر منتج از راهبرد زمین صفر به عنوان راهی برای تامین مسکن این افراد پیگیری و اجرا شده است. از سویی کشور ایران به لحاظ جغرافیایی و زمین شناختی، آسیب پذیری بسیار بالایی در برابر سوانح طبیعی به ویژه زلزله دارد؛ هدف اصلی این پژوهش کاربست رویکرد تاب آوری در پروژه مسکن مهر بهاران شهر سنندج به عنوان نمونه به لحاظ کالبدی- محیطی در برابر بلایای طبیعی نظیر زلزله و ارائه پیشنهاداتی در راستای بهبود تاب آوری آن است. در این پژوهش که پژوهشی کاربردی می باشد از روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و برداشت میدانی برای جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. به منظور تلفیق شاخص ها در این تحقیق از روش میانگین مجموع فواصل از حد بهینه تاب آوری استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده از این مطالعه، تاب آوری کالبدی- محیطی مجموعه مسکن مهر بهاران شهر سنندج نسبت به حد بهینه 1 در سطحی پایین می باشد ( 35/0 ARI=). این مقدار بیان گر ناپایداری مجموعه و وجود ضعف زیاد در برابر مخاطرات طبیعی نظیر زلزله است. بیشترین ضعف مجموعه در درجه اول مربوط به بعد محیطی پروژه و ناشی از موقعیت مکانی و بستر طبیعی آن است؛ در درجه بعدی نا
  10. ارزیابی ردپای اکولوژیکی دانشگاه کردستان
    1396
    با توجه به مسائل بحرانی زیست محیطی در عصر حاضر، روشن است که مفهوم پایداری و توسعه پایدار در سطح جوامع مختلف بیشتر از گذشته مورد توجه کارشناسان و اذهان عمومی قرار گرفته است. از اوایل مطرح شدن توسعه پایدار ابزارهای گوناگونی برای سنجش پایداری مطرح شد. یکی از این ابزارها که با دقت بیشتری میزان عملکرد انسان را در استفاده از منابع طبیعی و تولید گازهای گلخانه ای و زباله ارزیابی می کند و در سطح آکادمیک توجه متخصصان را به خود جلب کرده ردپای اکولوژیکی است. امروزه موسسات آموزش عالی نقش بسیار پررنگی در توسعه و آموزش این مدل ایفا می کنند؛ لذا در این تحقیق به ارزیابی ردپای اکولوژیکی در دانشگاه کردستان پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی – توسعه ای بوده و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و آمایش های میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دانشجویان، اساتید هیات علمی و کارکنان دانشگاه کردستان می شود. به منظور ارزیابی ردپای اکولوژیکی این مرکز آموزشی، 5 شاخص گاز، برق، آب، غذا و زباله در طول دوره 4 ساله (1394-1391) اندازه گیری شده است. بر اساس مدل ردپای اکولوژیکی؛ نتایج تحقیق نشان می دهد که بیشترین ردپای اکولوژیکی در دانشگاه کردستان در این 4 سال به بخش انرژی (گاز و برق) و کمترین آن نیز به مصرف آب برمی گردد، همچنین تحلیل ردپای اکولوژیکی در دانشگاه کردستان نشان می دهد که این مرکز آموزشی نه تنها روند پایداری را در سال های اخیر طی نکرده است بلکه در مقایسه با نمونه های موردی در جهان، جز دانشگاه های با بیشترین سرانه ردپای اکولوژیکی می باشد. در این راستا جهت کاهش مصرف منابع طبیعی و تولید زباله، ضمن ارائه برنامه راهکار کاهش ردپای اکولوژیکی به مدیران دانشگاه، ایجاد فرهنگ سازمانی در راستای پایداری محیطی به عنوان پیشنهاد اصلی مطرح شده است.
  11. امکان سنجی مشارکت شهروندی در بازآفرینی سکونت گاه های غیررسمی نمونه موردی محله کانی کوزله شهر سنندج
    1396
    بازآفرینی سکونت گاه های شهری رویکردی جامع و کل نگر درارتباط با ساماندهی سکونت گاه های شهری است و مشارکت همه جانبه ای از سوی شهروندان و مسئولین شهری را می طلبد .مشارکت شهروندان در امور شهری و مسائل متعلق به محل زندگی شان عنصری بسیار مهم و کلیدی درراه پیشبرد اهداف بهسازی سکونت گاه ها وطرح های شهری است ومدیران شهری بایستی بر اساس توان های موجود خواه از جانب خود آن ها خواه از جانب مردم به جلب مشارکت مردم کمک کنند وتلاش نمایند تا بتوانند با رفع موانع به مشارکتی همه جانبه و در تمامی ابعاد از جانب مردم دست یابند.سکونت گاه های غیررسمی در همه شهرها وازجمله شهر سنندج با مشکلات ونقایصی همه جانبه و در کلیه ابعاد دست به گریبانند و از این رو به طورجدی نیازمند برنامه ریزی و ارائه طرح بهسازی بازآفرینی می باشند .انجام واجرای این طرح ها بدون مشارکت خود ساکنان اجرایی وعملی نخواهد بود و مسئولین به تنهایی قادر به رفع مسائل واجرای طرح ها نیستند ؛ لذا بایستی در این راه مردم را باخود همراه سازند و شعار ساختن برای مردم با مردم را تحقق بخشند. در این پژوهش سعی شده با استفاده از نظریات وتجربیات موجود به منظور احاطه کامل در ارتباط با موضع پژوهش دست یافته شودو سپس بر اساس این شناخت به مطالعات میدانی از محله کانی کوزله شهر سنندج که از سکونت گاه های نابسامان غیررسمی سنندج است ( از طریق ارائه پرسشنامه به افراد ساکن وتحلیل شناخت حاصله ازطریق نرمافزار ها ((spss جهت آزمون فرضیات پژوهش ونتایج حاصل از بازدید ها وپرسشنامه ها ) پرداخته شده است . و درنهایت بر مبنای روش های موجود به تحلیل و تعیین استراتژی مورد استفاده (بر اساس تحلیل سوات وامتیازدهی به عوامل خارجی وداخلی تاثیر گذار بر مشارکت افراد ساکن)صورت گرفته است و درنهایت این مطالعات منجربه بازتاب دیدگاه های مشارکتی مردم محله ونیز ارائه راهبرد ها وپیشنهاد هایی در انتهای پژوهش شده است.نکته اخراینکه مردم این محله علی رغم بی اعتمادی،فقدان اگاهی از طرق مختلف مشارکت،نبود تشویق وتبلیغ های دولتی باز به ابادانی محله شان البته با مشارکت دوسویه بخش دولتی وخصوصی امیدوارند؛ لذا پیشنهاداتی که ارائه شده بیشتر توجه اش را به مسئولین معطوف ساخته تا بتواند مشارکت ساکنین محله را بهبود بخشد.
  12. امکان سنجی و برنامه ریزی پیاده راه شهری در هسته مرکزی شهر نورآباد با توجه به رویکرد پایدار اجتماعی
    1396
    در گذشته پیاده روی به عنوان مهم ترین شیوه جابجایی مردم به شمار می رفت و شهرها پیاده مدار بودند. به دنبال انقلاب صنعتی، رفتارهای فرهنگی- اجتماعی نوین از یک سو و شیفتگی شهرسازان و برنامه ریزان حمل و نقل شهری، در اتکا به حرکت سواره و ایجاد تغییر در شبکه ارتباطی شهرها از سوی دیگر، موجب سلطه اتومبیل در شهرها و فراموشی فضاها و حرکت پیاده شد. این روند، پیامدهای ناگوار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی عدیده ای برای شهرها و به ویژه مراکز شهری به بار آورد. که به دنبال آن بویژه طی چند دهه اخیر این دیدگاه تغییر یافت و به شیوه شهرسازی انسان گرای گذشته گرایش پیدا کردند و سیاست های کاهش استفاده از وسایل نقلیه شخصی و ترویج پیاده-مداری، گسترش یافت. نتیجه آن به رسمیت شناختن سفرهای پیاده و برنامه ریزی و طراحی مسیرهای پیاده در شبکه ارتباطی شهرها بود. ایجاد و توسعه پیاده راه ها نقش بسیار مهمی در رسیدن به توسعه پایدار داشته، آنچنان که می توان طراحی و برنامه ریزی صحیح پیاده راه ها را ابزاری برای بهبود اقتصاد شهری، کیفیت محیطی و سلامت اجتماعی و به طورکلی رسیدن به پایداری اجتماعی دانست. از سویی دیگر وجود مجموعه ای از نیازها در هسته مرکزی شهر نورآباد، برنامه ریزی و طراحی پیاده راه را به اقدامی ضروری بدل کرده است. هدف از این پژوهش شناسایی قابلیت های پیاده مداری معابر اصلی بافت قدیم شهر نورآباد جهت ایجاد پیاده راه شهری، برنامه ریزی پیاده راه شهری در هسته مرکزی شهر نورآباد با رویکرد پایداری اجتماعی و ارتقا کیفیت محیط مرکز شهر نورآباد می باشد. بدین منظور در این پژوهش که از الگوواره های تحقیقی اثباتگرایی تبعیت می کند، از روش پژوهش کمی استفاده شده و نوع تحقیق از نظر هدف را می توان از نوع پژوهش های کاربری محسوب نمود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آورری اطلاعات از مصاحبه، بازید میدانی، روش کتابخانه ای و پرسشنامه استفاده شده و در نهایت شاخص های امکانسنجی قابلیت پیاده مداری در 7بعد و 20معیار و 69زیرمعیار و شاخص های توسعه پایدار اجتماعی در 10معیار و 47زیرمعیار استخراج شده است. و از دو سری پرسشنامه جهت سنجش قابلیت پیاده مداری و مشارکت اجتماعی استفاده شده است. برای برآورد تعداد نمونه در پرسشنامه اول، ابتدا در قالب نمونه گیری مقدماتی تعداد 90 پرسشنامه در میان سه گروه (کسبه، سواره ها و
  13. تبیین مفهوم شهر با تاکید بر شهرهای کُردنشین (نمونه موردی: شهرهای سنندج و کرمانشاه)
    1396
    در مطالعات شهرهای ایرانی- اسلامی بدان صورت به مفهوم شهر کُردنشین پرداخته نشده است و این مفهوم عمدا یا سهوا در ادبیات مطالعات معماری و شهرسازی خاورمیانه به فراموشی سپرده شده است. در مطالعات شهرهای اسلامی، به ویژه در محدوده خاورمیانه، مفاهیم شهر ایرانی، عربی و تُرکی به فراخور مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. این خلا وجود پژوهشی مدون را در این زمینه ضروری می گرداند. بدین منظور پژوهش مذکور در راستای «تبیین مفهوم شهر کُردی» در پی پُر نمودن خلا مذکور است. در راستای دست یابی به این هدف، مفهوم شهر در تمدن های تاریخی، شهر اسلامی، شهر در خاورمیانه (شهر عربی، شهر تُرکی، شهر ایرانی) از طریق بررسی در مولفه های سازنده، مورد بررسی قرار گرفت. در فصل یافته های پژوهش، در ساختاری مشابه با فصل دوم، شهرهای سنندج و کرمانشاه به عنوان شهرهای نمونه، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. پس از این، با یافتن مشابهت ها و تفاوت ها در شهرهای نمونه با شهرهای بررسی شده در فصل دوم، از طریق مقایسه ای تطبیقی و با هم پوشانی لایه ای در مولفه ها، مفهوم شهر کُردی مورد تبیین قرار گرفت. موضوع پژوهش در قالب پژوهشی مدون و اینچنینی، تا به حال تدوین نشده است. بنابراین پژوهش مذکور پژوهشی نو و ایده ای جدید به شمار می آید. پرداختن به مفهوم شهر کُردی و ویژگی های آن تنها در قالب مقالاتی انگشت شمار مورد بررسی قرار گرفته است که از محدودیت های پژوهش همین محدودیت منابعی است که به طور مستقیم به موضوع پژوهش پرداخته باشند. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش از نوع مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی است. ماهیت پژوهش از نوع مباحث بنیادی نظری و توصیفی- تاریخی همچنین کیفی است. با استفاده از یافته های فصل چهارم مشخص شد که مفهوم شهر کُردی، مفهومی است برگرفته از مفهوم شهر- تپه یا شهر- قلعه و همچنین شهر- دره، با معماری نسبتا برون گرا و بیش از هر چیز شهری سیاسی- فرهنگی با ساختار نیمه مستقل و فرهنگ کُردی خاص و متنوع خود. شهری در دامان طبیعت و در راستای آن با قدمتی هزاران ساله که در کانونِ گهواره تمدن شکل می گیرد.
  14. زمینه های ساماندهی رود دره های شهری با رویکرد توسعه پایدار نمونه موردی رودخانه قشلاق شهر سنندج
    1395
    گسترش ناموزون شهرها بدون بهره گیری از توان های محیط های طبیعی، تعادل بین شهر و طبیعت را مختل نموده است .رود دره های شهری به عنوان یکی از عناصر ساختار اکولوژیکی شهرها می توانند نقش موثری در جهت ایجاد تعادل بین فضای انسان ساخت شهر و طبیعت و ارتباط انسان با طبیعت ایفاء نمایند. از جمله فرصت های جدید اقتصادی و اجتماعی و اکولوژیکی که به دلیل نیازهای جهانی امروز بشدت در حال رشد و گسترش است، صنعت گردشگری است .از همین رو، از میان فرصت های گردشگری موجود در کشور، جاذبه های طبیعی، تنوع زیستی، حیات وحش و چشم اندازهای بکر و آب و هوای مناسب، زمینه را برای توسعه طبیعت گردی، بیش از دیگر جنبه های گردشگری تقویت می کند. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش رودخانه قشلاق شرق شهر سنندج حد فاصل ناحیه منفصل گریزه تا پل قشلاق و بافت روستاشهری قشلاق می باشد. رودخانه قشلاق که از ارتفاعات باینجوب و چرنو در شمال و مغرب حسینآباد سرچشمه میگیرد در 6 کیلومتری شرق شهر سنندج در جهت جنوبی جریان داشته و از کنار آبادی قشلاق گذشته پس از پیوستن به رودخانه سیروان به خاک عراق میریزد. این رودخانه به عنوان ساختار و استخوان بندی شهر سنندج شناخته شده که نقش بسیار مهمی در توسعه پایدار شهر سنندج می تواند داشته باشد. اما در سال های اخیر با رویکرد های سلطه محور انسان بر طبیعت و اجرای طرح های مختلف همچون احداث دیوار سنگی ، احداث جاده های کمربندی و یا دست اندازی های غیر اصولی همچون تخریب و تصرف اراضی ، ساخت و ساز های غیر مجاز و تخلیه نخاله های ساختمانی دستخوش تغییرات قرار گرفته. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و از نوع توسعه ای و با هدف ساماندهی رود دره های شهری با رعایت الزامات زیست محیطی صورت گرفت پس از گردآوری اطلاعات اولیه از طریق برداشت های میدانی و توزیع پرسش نامه مسئولین و تهیه بانک اطلاعات در ابعاد SWOT شناخت محدوده رودخانه و حوزه فرادست آن صورت گرفته و با استفاده از تکنیک GIS مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. جهت تدوین برنامه ریزی راهبردی محدوده رودخانه قشلاق پس از تدوین تحلیل شده AHP و مدل EFE و IFE چشم انداز و اهداف طرح ، محیط درونی و بیرونی در قالب ماتریس های جهت ارائه راهبرد های چهارگانه TOWS و پس از تعیین موقعیت راهبردی توسط ماتریس دکارتی، جدول محافظه کارانه بوده که راهبردهای هشت گانه )WO( تدوین گردید. حوزه برتر راهبردی در این پژوهش از نوع اولویت بندی گردیدند که اولویت اول در این راهبردها "طراحی مبتنی بر اصل QSPM با استفاده از ماتریس خلاقیت و اکولوژی از اصول اساسی پایداری منظر" انتخاب گردید. در نهایت پس از تدوین سیاست ها برنامه های عملی نیز در راستای ساماندهی و توسعه پایدار رود دره قشلاق ارائه شده که از مهمترین آن ها می توان به احداث کاربری های جاذب گردشگری همچون باغ پرندگان، موزه حیات وحش، تله سیژ، پیست دوچرخهسواری و سایر کابری های خدماتی پیرامون محور رودخانه و همچنین حفظ اراضی باغات و کشاورزی و منظر سازی پهنه های صنعتی و کارگاهی موجود اشاره کرد.
  15. برنامه ریزی راهبردی توسعه میان افزای شهر سنندج
    1395
    در چند دهه اخیر به دلیل رشد سریع جمعیت، مهاجرت های روستا- شهری و نیاز به زمین برای مسکن و خدمات واسبته به آن باعث گستردگی کالبدی شهرها شده است. رشد کالبدی فضایی پراکنده شهرها مشکلات فراوانی از جمله؛ تخریب محیط زیست، آلودگی، اتلاف انرژی، افزایش هزینه ها، کمبود خدمات و زیرساخت و به طور کلی ناپایداری محیط های شهری را به دنبال داشته است. امروزه توسعه میان افزا به عنوان یکی از رویکردهای شهرسازی نوین در انتقاد به این مسایل مطرح شده است. توسعه میان افزا در پی بهره برداری از زمین های خالی، نوسازی بافت-های فرسوده و توسعه مجدد نواحی ناکارآمد جهت بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی و کالبدی است. هدف از پژوهش حاضر هدایت توسعه شهر سنندج با استفاده از فرصت های درونی شهر است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. برای شناسایی نواحی مستعد توسعه به تعیین معیارها و زیرمعیارها پرداخته شد. این معیارها شامل؛ کالبدی (زیرمعیارها: بافت فرسوده، تراکم ساختمانی، تپه های شهری و شیب زمین)، کاربری زمین (زیرمعیارها: زمین بایر، گورستان، نظامی و کاربری ناسازگار)؛ اجتماعی(زیرمعیار: تراکم جمعیتی)، حریم (زیرمعیارها: راه، رودخانه و گسل) و دسترسی (زیرمعیارها: دسترسی به کاربری های خدماتی، حمل و نقل عمومی، معابر و پارکینگ) بوده است. سپس با سناخت و تحلیل وضعیت شهر سنندج با تکنیک SWOT، چشم انداز توسعه میان افزا برای شهر تدوین گردید. لایه-های مربوط به زیرمعیارها در محیط GIS آماده شد. برای وزن دهی به معیار و زیرمعیارها از مدل ANP استفاده گردید و پس از ضرب لایه ها در ضریب های حاصل از این مدل و تلفیق آن ها در GIS نقشه نهایی اولویت بندی بافت شهر جهت توسعه میان افزا در 4 طبقه ارائه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد زمین های بایر، کاربری های ناسازگار، گورستان ها و محله های فرسوده خانقاه، دگایران و قرادیان و بخشی از تپه های شهر و نواحی با تراکم خیلی کم، کاملا مستعد توسعه بوده و بافت فرسوده مرکزی و میانی، کاربری نظامی و بخشی دیگر از زمین های بایر به صورت پراکنده داخل محدوده شهر در اولویت دوم قرار گرفتند. جایگزینی نواحی ناسازگار با کاربری های جذاب و سرزنده، توسعه مجدد ابنیه مخروبه و متروکه باعث رونق گرفتن این مناطق و جلوگیری از تخلیه آن ها می شود. با تعریف طرح-هایی مثل فضاهای باز شهری، پیاده راه ها و مراکز محله و مجموعه های
  16. ارزیابی معیارهای برنامه ریزی فضای شهری مطلوب از دید شهروندان در بافت های جدید شهری(نمونه موردی شهرک بهاران سنندج)
    1395
    فضاهای شهری به عنوان مکانهای تعاملی و فراهم کننده مبادلات اجتماعی تعریف می شوند، جایی که تنوع بالایی از مردم می-توانند گوناگونی وسیعی از فعالیت ها را داشته باشند. بستر مشترکی که مردم فعالیت های کارکردی و مراسمی را که پیوند دهنده اعضای جامعه است، در آن انجام می دهند؛ چه امور روزمره ی محلی باشد و چه جشنواره های دوره ای. در فرآیند برنامه ریزی و طراحی فضاهای شهری نپرداختن به نقطه نظرات مردم و دخالت ندادن آنها در شکل دهی به فضا از مهم ترین دغدغه ها است که می تواند کاملا در موفقیت یا عدم آن کاملا اثرگذار باشد. هدف از تحقیق حاضر، تعیین اولویت هایی برای برنامه ریزی آتی فضاهای شهری در بافت جدید شهر سنندج بر اساس نظرات ساکنان این بافت های شهری می باشد. در تحقیق حاضر معیارها از مبانی نظری و تجارب جهانی استخراج گردیده است. در ادامه محدوده بافت جدید ناحیه 22 شهرک بهاران به عنوان نمونه موردی بر اساس معیارهای مد نظر مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس معیارهای استخراج شده، پرسشنامه تدوین گردیده و در محدوده مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردیده است. سپس به کمک روش تحلیل رگرسیون چند متغیره، تحلیل آماری متغیرها انجام داده شده است و ضرایب اهمیت و سطح معناداری تعیین شده است. در نهایت پس از تعیین اولویت های برنامه ریزی فضای شهری در بافت های جدید شهری سیاست ها تدوین گردیده است و نقشه ای به عنوان پایلوت راهبردهای اجرایی تهیه شده است. در پاسخ به فرض تحقیق نیز این مساله اثبات گردید که معیارهای استخراج شده همگی اثرگذارند و رابطه آنها با فضای شهری مطلوب معنادار است.
  17. ارزیابی کیفیت محیط در خیابان های شهری: مقایسه دو خیابان انقلاب و پاسداران سنندج
    1395
    انسان از آغاز شهرنشینی همواره کوشیده است تا کیفیت محیط زندگی خود را بهبود بخشد. خیابان های شهری یکی از مکان هایی است که عموم مردم به آن دسترسی دارند و کیفیت آن، نقش بسزایی در بالا رفتن کیفیت زندگی شهروندان دارد. همچنین، خیابان های شهری از مهم ترین فضاهای عمومی شهری اند که بستر فعالیت های انسانی و تعاملات اجتماعی را فراهم می کنند و بی توجهی به کیفیت آن ها سبب کاهش حضور شهروندان در این فضاها می شود. لذا باید در این فضا ها امکانات و شرایطی ایجاد کرد که سبب جذب حضور شهروندان و رضایت آنان از این مکان ها شود. هدف کلی از پژوهش فوق به دست آوردن مولفه های تاثیرگذار در کیفیت محیطی خیابان های شهری و مقایسه این مولفه ها در خیابان های انقلاب و پاسداران شهر سنندج است. این پژوهش از منظر هدف توسعه ای است و ازلحاظ روش انجام آن، مقایسه ای با استفاده از رویکردهای کمی و کیفی است. چارچوب نظری با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور نوشتارهای تخصصی مربوط به کیفیت محیط تعیین می شود و درنهایت مدل ارزیابی کیفیت محیط در قالب مفاهیم چندگانه و سلسله مراتبی شاخص های کیفیت در سطوح مختلف تبیین می گردد. تعیین میزان اهمیت مولفه ها با رویکرد دلفی و بر اساس نظر متخصصان و جمع آوری اطلاعات از خیابان های موردمطالعه از طریق برداشت میدانی و تکمیل 384 پرسش نامه در هر خیابان، از شهروندان حاضر در آن ها نظیر عابران و مغازه داران انجام شده است. برای تحلیل آماری نیز با توجه به نیاز مقایسه ی دو فضای شهری نسبت به یکدیگر و بررسی هریک از این فضاها، مدل ANP به دلیل ساختار شبکه ای و نرم افزار Super decision انتخاب گشته که می تواند به صورت کمی و عددی، مقایسات و میزان ارجحیت ها را بیان نماید. مولفه های اجتماعی، عملکردی، خدماتی-رفاهی، زیباشناختی، کالبدی و زیست محیطی را به عنوان مولفه های مورد بررسی در کیفیت محیطی خیابان انتخاب نموده که هرکدام شامل معیار و شاخص هایی بوده و در نمونه های موردی یعنی خیابان انقلاب و خیابان پاسداران بررسی شد و تفاوت های آن ها شناخته شد. و درنهایت خیابان پاسداران از لحاظ کیفیت محیطی با امتیاز 0.706 بالاتر از خیابان انقلاب با امتیاز 0.294 قرار گرفت.
  18. کاربست رویکرد تاب آوری شهری؛ نمونه مورد مطالعه شهرک بهاران سنندج
    1394
    شهر پدیده ای پیچیده و پویاست که با بسیاری از مسائل (چالش های) داخلی و خارجی مواجه می شود. رفاه بشر در شهرها بر شبکه ی پیچیده ای از نهادهای به هم پیوسته، زیرساخت ها و اطلاعات متکی است. مردم شهرها را به عنوان مراکز فعالیت اقتصادی، فرصت و نوآوری می شناسند. علاوه بر این شهرها مکان تجمع تنش ها و یا شوک های ناگهانی هستند؛ که ممکن است منجر به فروپاشی اجتماعی، تخریب کالبدی یا محرومیت اقتصادی شود، مگر شهری که تاب آور باشد. رویکرد تاب-آوری یکی از رویکردهای نوینی است که تلاش دارد شهرها را در برابر تغییرات منعطف سازد. نظر به اینکه شهرهای ما همواره در معرض تغییر و تحول هستند و جمعیت شهرنشین جهان به طور مدام در حال افزایش است تاب آور شدن شهرها در برابر این تغییرات و چالش ها امری ضروری است. این پایان نامه سعی بر آن دارد که تاب آوری شهری را به عنوان تئوری و رویکردی جدید مورد بحث و بررسی قرا داده و در این رهگذر با نگاهی عمیق تر به تاب آوری در شهرها، چارچوبی مفهومی برای آن ها فراهم سازد. چارچوبی که نگرش جامع تری را به کار گیرد و همچنین بازتاب این چارچوب را در نمونه موردی مورد ارزیابی قرار دهد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی- توسعه ای بوده و با روش تحلیلی- توصیفی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، برداشت های میدانی و تهیه پرسشنامه انجام شده است. مدل عملیاتی انتخاب شده ترکیبی از آزمون های تی، آنوا و دانکن است که محقق را قادر می سازد تا با در نظر گرفتن سنجه ها میزان تاب آوری نمونه مورد مطالعه را در هر بعد مورد ارزیابی قرار دهد. مطابق تحلیل و محاسبات آماری و مطالعات انجام یافته، میزان میانگین تاب آوری کل شهرک بهاران برابر 0086/3 است که نشان می دهد درمجموع شهرک بهاران ازلحاظ تاب آوری در وضعیت متوسط است و ابعاد امنیتی، اقتصادی، بهداشت و رفاه، اجتماعی، محیط زیست، زیرساختی و مدیریتی، به ترتیب حائز بالاترین رتبه تاب آوری در این شهرک هستند. گرچه تاب آوری کلی این شهرک در سطح متوسطی است اما بعضی از ابعاد به صورت جداگانه گویای این موضوع نیستند و نیازمند حرکتی در جهت تاب آور شدن هستند، به ویژه بحث مدیریتی آن که بسیار حائز اهمیت است و شاید بتوان گفت که مهم ترین پله برای رسیدن به تاب آوری است.
  19. شهر شاد: تبیین معیارهای شهر شاد با مطالعه و بررسی شهر لاهیجان
    1394
    با توجه به توسعه شهرنشینی و رشد فزاینده شهرها، توجه به سنجش وضعیت موجود شهرها اهمیت فراوانی یافته است و از طرفی با توجه به تغییر دیدگاه ها از استاندارد گرایی صرف به دیدگاه های کیفی و مطرح شدن نظریه های جدید مانند توسعه پایدار، به جای دیدگاه های کلان اقتصادی و کالبدی، موضوعات کیفی زندگی مانند سرزندگی و نشاط مورد توجه قرار گرفتند، اما به این موضوعات به صورت عملی توجهی نمی شود و همواره مسائل کلان اقتصادی در اولویت قرار دارند. اما آنچه که در شهر بیش از هر حیطه ای با اهمیت است مسائل کالبدی و اقتصادی نیست، بلکه جریان زندگی شهری است که وضعیت و موجودیت شهر را تعیین می کند. در پرتو نفوذ این مفهوم رویکرد جدیدی در عرصه برنامه ریزی شهری به ویژه در کشورهای اروپایی و کانادا شکل گرفته است که معتقد است برنامه ریزی شهری علاوه بر توجه به اهداف کالبدی و اقتصادی، می بایست به نیازهای کیفی و روانی مردم در محیط زندگی شهری مانند شادی، احساس زیبایی، تعلق اجتماعی و ... پاسخ گو باشد و تاکید دارد که موفقیت یک اجتماع شهری خوب، نمی بایستی با سود اقتصادی سنجیده شود بلکه باید با پیشرفت و بهبود در خوشبختی و شادی شهروندان سنجیده شود. بر این اساس هدف اصلی تحقیق حاضر توجه به روح حیات شهری و افزایش نشاط شهروندان که از فضاهای شهری نشات می گیرد، می باشد. به منظور دست یابی به هدف مذکور، به تبیین معیارهای شهر شاد پرداخته شده است و شاخص ها و سنجه های آن در شهر لاهیجان آزمون شده است. نتایج دال بر آن است که شهر لاهیجان دارای نشاط نسبی می باشد که اقلیم در این راستا نقش به سزایی داشته است و کاستی هایی نیز دارد که بر گرفته از سیاست های شهرسازی و برنامه ریزی شهری و عدم توجه به روانشناسی محیط می باشد.
  20. دگرگونی فضاهای عمومی شهری در شهرهای ایران، مطالعه موردی شهر سنندج
    1393
    فضاهای شهری به طور مداوم بازتابی از پیچیدگی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهرند. بررسی روند تغییرات فضاهای شهری شهر سنندج در این پژوهش ابتدا با توصیف روایی (Narrative) از شهر و پیشینه اش بر مبنای مستندات و روایت های "رسمی" و "غیررسمی" آغاز گشته و سپس با استناد به اصول بدست آمده در مورد فضاهای شهری و انطباق آن با شرایط واقعی و عینی شهر، فضاهای عمده شهری شهر سنندج شناسایی شده است. چارچوب نظری و مفهومی این مطالعه که روایت فضاهای عمومی شهر بر اساس آن صورت می پذیرد (Plot line) بر مبنای ویژگی های فیزیکی و عملکردی فضا است که در قالب دو الگوی فیزیکی و فعالیتی فضا قابل تعریف اند؛ بنابراین تمامی اصول ذکرشده در این چارچوب به روش روایی در مورد فضاهای عمومی شهر سنندج بررسی شده و سپس سیر تغییر و دگرگونی فضاهای شهری سنندج با مقایسه هر یک از این دو الگوی ذکرشده (تغییر در الگوهای فیزیکی و فعالیتی) در فضاهای شهری معاصر و سنتی شهر سنندج، موردبررسی قرار گرفت . نتایج بدست آمده نشان می دهد که عمده فضاهای معاصر شهر سنندج بسیاری از اصول مندرج در الگوهای فیزیکی و فعالیتی فضاهای شهری را ندارند و این در حالی است که فضاهای سنتی شهر درگذشته حائز قریب به اکثر این اصول بوده اند و نیز ماهیت کلی فضاهای شهری سنندج تحولی اساسی داشته است و اکثر فعالیت هایی که در فضاهای سنتی شهر شکل می گرفت در حال حاضر ، به نحوی دیگر و در فضاهایی دیگر ( که در برخی موارد فضاهای عمومی شهری نیستند) اتفاق می افتد.
  21. ارزیابی رابطه ی محیط اجتماعی و کالبدی خیابان به مثابه فضای اجتماعی و تفریحی با مقایسه ی خیابان کاشانی کرمانشاه و خیابان پاسداران سنندج
    1393
    پاسخگویی به نیاز های اجتماعی انسان و تامین فرصت های لازم درزمینه ی کسب تجارب اجتماعی وی، مستلزم وجود فضا و قرارگاه کالبدی است و با تغییر نگرش به خیابان از فضایی تجاری و عبوری به فضایی اجتماعی و تفریحی می توان ظرفیتی برای پاسخ به جنبه ی اجتماعی حیات انسان در جوامع شهری فراهم نمود، لذا هدف اصلی این تحقیق شناسایی رابطه ی فضای کالبدی و اجتماعی است که می توان با شناخت این هدف، عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری روابط اجتماعی را شناسایی و تقویت نمود. بدین منظور دو خیابان شهری؛ یکی خیابان آیت ا.. کاشانی در شهر کرمانشاه و دیگری خیابان پاسداران در شهر سنندج انتخاب شده اند که از مهم ترین محورهای تجاری هر یک از شهر های مذکور هستند و همواره جمعیت قابل توجهی به آن ها مراجعه می کنند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و با روش تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و برداشت های میدانی و تهیه ی پرسشنامه انجام شده است. مدل انتخاب شده، روش تحلیل شبکه ای ANP است که محقق را قادر می سازد تا با در نظر گرفتن سطح وسیعی از عوامل متعدد و ارتباطات درون و برون شبکه ای، ابتدا میزان تاثیر هر یک از عوامل فرمی، فعالیتی و معنایی را بر خلق فضایی اجتماعی مشخص نموده و پس ازآن دلایل برتری هر یک از خیابان های موردمطالعه نسبت به یکدیگر را مورد مقایسه و شناسایی قرار دهد. نتیجه ی تحلیل مذکور بیان داشته که فعالیت و عملکردهای شهری و انسانی مهم ترین عامل در جذب جمعیت به فضا می باشند و پس ازآن عوامل ادراکی و احساسی که همان بعد معنایی هستند عامل بسیار مهمی در جذب جمعیت به این دو فضای شهری بوده است. عوامل کالبدی و محیطی در این دو خیابان در سطح کاملاً مناسب قرار ندارند و تاثیر مستقیم به سزایی بر خلق فضای اجتماعی نداشته اند. با مقایسه ی دو خیابان، مشخص شده است که خیابان پاسداران با امتیاز 0.63 در برابر امتیاز 0.37 خیابان کاشانی توانسته به طور نسبی درزمینه ی خلق فضای اجتماعی موفق تر عمل نماید که البته این موفقیت نسبی بوده و هر دو خیابان نیازمند برخی اقدامات در جهت بهبود وضعیت کنونی هستند که درنهایت راهکارهایی در این زمینه ارائه شده است. نتیجه بیان می دارد که کیفیت بالای کالبدی به تنهایی نمی تواند خلق فضای اجتماعی را تضمین نماید و در صورت برنامه ریزی ساخت محیط کالبدی باکیفیت، خوانا، ایمن، در دسترس و نفوذپذیر،
  22. سامان دهی محور چند عملکردی با رویکرد مکان سازی (نمونه موردی: کمربندی آبیدر، سنندج)
    1393
    درگذشته، توسعه های شهری بدون داشتن یک طرح کالبدی سازمان یافته و فقدان شبکه ای کارآمد از خیابان ها، موفقیت آمیز نبودند. در آن زمان خیابان های شهری به عنوان عاملی ارتباطی، در اتصال فضاها به یکدیگر، برقراری ارتباط میان مردم و جابجایی بین نقاط گوناگون نقش حیاتی ایفا می نمودند. درواقع، خیابان ها به عنوان یک فضای عمومی تعریف می شدند که عملکردهای اجتماعی و اقتصادی جز لاینفک آن ها بود. به مرورزمان، نقش خیابان ها به عنوان یک فضای عمومی کمرنگ شد و تنها به عنوان قسمتی از یک شبکه ارتباطی، دو یا چند بخش را به هم پیوند می داد؛ اما امروزه پیدایش و گسترش مفاهیم مربوط به شهر پایدار و سالم سبب شده تا کیفیت و جذابیت عرصه های عمومی به یکی از مهم ترین خواسته های شهروندان و معیارهای سنجش سرزندگی یک شهر تبدیل شود و تلاش برای احیای نقش اجتماعی خیابان ها در دستور کار مدیریت شهری جوامع گوناگون قرار گیرد. در این راستا پژوهش پیش روی بر آن است تا با روش توصیفی– تحلیلی در قالب یک رویکرد توسعه ای و با بهره گیری از اصول مکان سازی، ویژگی های گوناگون کمربندی آبیدر در شهر سنندج (به عنوان نمونه مورد بررسی که دارای پتانسیل تفریحی – گردشگری نیز است) را مورد شناسایی و ارزیابی جامع و دقیق قرار دهد و با ارائه راهبردها، سیاست ها و اقدامات اجرایی توسعه به ارتقای کیفیت فضا و سرزندگی آن بپردازد. یافته ها و نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که از میان اصول و راهبردهای کلیدی، ارتقای کیفیت طراحی محور، بهبود وضعیت کالبدی محیط و ساختمان ها و افزایش کارایی ارتباطات محدوده و سیستم حمل و نقلی آن از اهمیت بالایی برای تدوین برنامه های پیشنهادی برخوردار هستند. همچنین برای دستیابی به نتایج موفقیت آمیز در به کارگیری برنامه های پیشنهادی بیان شده، ضمن تاکید بر مشارکت شهروندان پیشنهاد می شود که بستر قانونی لازم برای گسترش خدمات گردشگری در محدوده ی موردبررسی، مهیا شود و زمینه لازم برای سرمایه گذاری بخشی خصوصی و دولتی نیز فراهم گردد.
  23. توسعه مرکز شهر سنندج بر مبنای رویکرد توسعه حمل و نقل محور TOD
    1392
    در دهه های اخیر توسعه حمل و نقل همگانی محور ( TOD) به عنوان رویکردی جدید در راستای مفهوم توسعه ی پایدار شهری گسترش یافته است. این رویکرد در صدد است تا از طریق ایجاد یکپارچگی بین برنامه ریزی حمل و نقل شهری و کاربری زمین، مردم را به زندگی در ناحیه ی مجاور ایستگاه های حمل و نقل همگانی و استفاده از آن تشویق نماید. این رویکرد، در نهایت استفاده از خودرو شخصی را کاهش داده و سکونتگاهی انسان محور با پویایی بیشتر را به ارمغان می آورد. در واقع توسعه ی حمل و نقل همگانی محور با نفی شیوه ی توسعه ی پراکنده به عنوان مخرب منظر شهری و مروج فرهنگ استفاده ی خودرو محور، بر توسعه ی فشرده جوامع تاکید دارد. با توجه به این رویکرد و گسترش رویه ی توسعه ی پراکنده در شهرهای ایران منتج از مهاجرت های روستایی، شهر سنندج به عنوان نمونه موردی پژوهش انتخاب شده تا جنبه های مختلف توسعه ی حمل و نقل همگانی محور به ویژه الگوی کریدوری آن را در بلوار پاسداران این شهر دنبال کند. در این راستا، این پژوهش در پی آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، چارچوب الگوی کریدوری حمل و نقل همگانی محور به منظور افزایش پایداری و خلق یک محیط انسان دوستانه، افزایش قابلیت دسترسی، تقویت گزینه های حمل و نقل همگانی وکاهش چالش های زیست محیطی در بلوار پاسداران شهر سنندج به کار گرفته شود. به منظور دستیابی به نتایج بهتر، براساس ویژگی های مشترک کالبدی، عملکردی و ترافیکی، طول محور به دو بخش تقسیم و از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به عنوان یکی از روش های تصمیم سازی چند معیاره به منظور اولویت دهی به راهبردها استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که راهبردهای کاهش وابستگی به خودرو، پیاده راه سازی به همراه توسعه ی حمل و نقل همگانی و راهبرد افزایش دسترسی به حمل و نقل همگانی برای بخش اول و راهبردهای تقویت دسترسی به حمل و نقل همگانی ، اتصال مسیرهای اصلی و بهبود حرکات پیاده برای بخش دوم محور جهت استفاده از پتانسیل های توسعه ی حمل و نقل همگانی محور و منافع آن بیشترین امتیاز را کسب کرده و در اولویت توسعه می باشند.
  24. بررسی تاثیر الگوهای رفتاری بر ساماندهی فضاهای عمومی؛ نمونه موردی پارک حاشیه بلوار چمران شیراز
    1392
    امروزه با افزایش سرعت تغییرات و تحولات پدیده های مختلف؛ شیوه زندگی، تفکرات و نیاز های مردم نیز در حال تغییر است. از آنجا که سمت و سوی زندگی مردم متناسب با شرایط امروز در حال انزوای بیشتر می باشد، نگاه به زندگی جمعی مردم مستلزم تامل بیشتری است. نیاز مردم به مکان هایی جهت تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای روانی به یکی از ملزومات زندگی شهری تبدیل شده است. فضاهای عمومی دارای نقشی اساسی از بعد عملکردی و کالبدی در توسعه و برنامه ریزی شهری در رفع نیازهای انسانی دارند. بسیاری از نظریه پردازان شهری آن را به عنوان یکی از اجزای اصلی یک سیستم شهری مناسب می دانند، زیرا در کنار نقش کارکردی خود با تعاملات قوی اجتماعی باعث افزایش حس اجتماع می شود. اگر چه امروزه با غفلت از آنها در فرایند برنامه ریزی شهری، در حال از دست دادن اهمیت خود هستند و دسترسی و استفاده از این فضاها کاهش یافته است. به منظور پویایی بیشتر این فضاها در جهت برآورده ساختن نیاز مردم باید به رفتارهای شکل-دهنده ی این فضاها توجه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد. از آنجایی که کارایی فضاهای شهری به دلیل عدم انطباق نیازها با فرم فضا در سطح پایینی می باشند این امر لزوم توجه به برنامه ی اصولی و مبتنی بر رفتار مردم را می طلبد. پارک حاشیه شهید چمران به عنوان بزرگ ترین پارک حاشیه کشور(به طول تقریبی 4 کیلومتر ) در شمال شهر شیراز در جوار باغ های قصرالدشت به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شد. این پارک با قرار گیری در امتداد رودخانه فصلی شهر به عنوان یکی از نشانه های شناخته شده شهر است که با وجود عملکردهای فراشهری در آن، انسان ها با فرهنگ ها و عقاید مختلف در آن حضور می یابند. بنابراین در درک نقش رفتار و یافتن معیارهای مهم و تاثیر گذار بر فضا بسیار مفید است. در این پژوهش پس از جمع آوری مبانی نظری و رسیدن به شاخص های تاثیر گذار رفتار بر فضا، به تحلیل جز به جز فضا در راستای اهداف پایان نامه پرداخته شد. هدف شناسایی محرک ها و تقویت کننده های رفتاری در قالب نیازها و قابلیت های محیطی و تعیین اصول برنامه ریزانه با نگرش رفتاری بود. علاوه بر تحلیل کیفی به تحلیل کمی شاخص ها با استفاده از پرسشنامه و از طریق ابزار Spss پرداخته شد. نتیجه این تحلیل ها تاثیر مستقیم رفتار بر فضا و فضا بر رفتار را نشان داد به گونه ای که نیازها نتیجه ی تاثیر رفتار بر فضا ا
  25. تدوین چشم انداز شهر مهاباد با رویکرد توسعه پایدار
    1391
    با توجه به تحولات سریع و پیچیدگی های جهان امروز، برای اغلب شهرهای کشورهای در حال توسعه از قبیل ایران، دیگر برنامه ریزی های سنتی و طرح های رایج نظیر طرح جامع و تفصیلی نمی تواند پاسخگوی حل مشکلات شهری باشد. در این میان یک برنامه ریزی استراتژیک می تواند در جهت مقابله سیستماتیک با معظلات شهری در مدیریت کارآمد شهر کمک شایان توجهی نماید. در فرآیند تدوین برنامه راهبردی توسعه شهر، چشم اندازسازی گامی اساسی است و اصولاً بدان معنا و موجودیت می بخشد. در وضعیت کنونی با توجه به رقابت شهرها در عرصه ی بین المللی برای کسب سود و درخشش بیشتر، باید گفت که داشتن یک چشم انداز برای توسعه شهر به عنوان یک ضرورت مطرح می شود. نمونه موردی تحقیق حاضر شهر تاریخی مهاباد است که قدمت آن به سده های اول هزاره اول پیش از میلاد مسیح می رسد. اکنون این شهر دارای توسعه ای سریع و ناهمگون می باشد. مهاباد شهر سرسبزی است که دارای قابلیت های طبیعی فراوانی است اما طی چند دهه اخیر به واسطه افزایش جمعیت شهر و قرارگیری بین ارتفاعات و اراضی کشاورزی باعث شده است که توسعه های جدید به اراضی کشاورزی و پایکوهی تجاوز نماید. طرح های توسعه تهیه شده برای این شهر متاسفانه نسبت به ساماندهی وضعیت موجود درمانده است و از طرفی با وجود قابلیت های طبیعی- تاریخی این شهر، این طرح ها در هدایت شهر سمت توسعه پایدار تاکنون ناموفق بوده اند. به نظر می رسد تهیه سند راهبردی توسعه شهر با تاکید بر تهیه چشم انداز توسعه مهاباد مبتنی بر اصول توسعه پایدار بتواند نه تنها مشکلات یادشده را تا حد زیادی مرتفع سازد که این شهر را به شهری پیشتاز در گام برداشتن به سمت توسعه پایدار تبدیل نماید. بدین منظور در تحقیق حاضر که جزء پژوهش های کاربردی است سعی شده است با شیوه توصیفی-تحلیلی، پس از ارائه چارچوب نظری تحقیق و شناخت و تحلیل شهر با مدل های SWOT و AHP ا قدام به تدوین چشم انداز شهر شود. . بدین منظور پس از مطالعه اسناد فرادست و بر کردن پرسشنامه ها توسط سه گروه ذی نفع (شهروندان، مسئولان مدیریت شهر و اساتید شهر) و با استفاده از مدلی تلفیقی از مدل های CSD و اورگون (Oregon) به تببین بیانیه چشم انداز شهر مبادرت ورزیده و در نهایت نقشه های اجرایی (Action Plan) و راهبردها و سیاست های اجرایی ارائه شده است.
  26. امکان سنجی استفاده از الگوهای توسعه محلی پایدار در ایران : مطالعه موردی شهر نهاوند
    1390
    پایداری شهری که امروزه بیشتر متون شهرسازی را به خود اختصاص داده است، از زاویه توجه به محلات (محلات پایدار) می تواند از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. پیرو تحولات در بافت های شهری دوران معاصر در ایران، ایجاد بافت ها و محلات جدید در شهرها، نقش محلات شهری از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. نبود برنامه ریزی صحیح برای محلات جدید و استفاده از شیوه برنامه ریزی طرح-های جامع و تفصیلی برای توسعه، برنامه ریزی و طراحی محلات باعث شده تا محلات ما به سمت ناپایداری بیشتر سوق پیدا کنند. مدل راهنمای طراحی محیطی و انرژی در توسعه محلات (LEED-ND) یکی از مدل های ایجاد محلات پایدار می باشد. ضرورت توجه به این الگو، زمانی بسیار مشهود می گردد، که شاهد افزایش قیمت انرژی در کشور می باشیم. بنابراین در این پژوهش در پی آن هستیم تا با کمک گرفتن از الگوی حاضر، معیارها و محورهای اصلی یک مدل بومی توسعه محله ای را مورد بررسی قرار دهیم. شهر نهاوند، به عنوان یکی از شهرهای با قدمت تاریخی فراوان و محلات شناخته شده، و همچنین وجود منابع محیطی فراوان، در حال حاضر در وضعیت نامناسبی قرار دارد. دو محله حاجیان و شهرک شهید حیدری، به عنوان دو محله در توسعه جدید در شهر نهاوند مطرح می باشد. بررسی انجام شده در این دو محله و بر اساس الگوی LEED-ND نشان داد که محله حاجیان، به دلیل وجود باغات و اراضی مرغوب، نزدیکی به مرکز شهر، پتانسیل های اجتماعی-فرهنگی، در وضعیت نسبتاً مجاز قرار گرفته و محله شهرک شهید حیدری، به دلیل مشکلات اجتماعی-محیطی خود در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که، بسیاری از شاخص های این الگو با شرایط بومی ایران و شهر نهاوند سازگار می باشد و در بعضی موارد نیاز به تغییزات جزئی می باشد. تنها شاخص توسعه زمین های شهرک صنعتی با شرایط بومی سازگار نمی باشد. ضمناً نتایج به دست آمده نشان می دهد که برای بهبود این الگو در شرایط بومی، می توان شاخص هایی چون نزدیکی به مرکز شهر، طراحی معابر با توجه به اقلیم و معماری مسکن بومی و استفاده از مصالح بومی به این الگو اضافه نمود. آنچه مشخص است، این است که استفاده از چنین الگوهایی با در نظر گرفتن شرایط بومی، می تواند به پایداری و حرکت به سوی آن در شهرهای ایران کمک نماید.
  27. گوناگونی کاربری ها و جایگاه آن در پایداری محلات شهری . نمونه موردی شهر قم
    1390
    گوناگونی و تنوع کاربری ها از جمله عناصر کلیدی برنامه ریزی شهری معاصر می باشد که به سبب مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن از سوی الگواره های نوین توسعه پایدار شهری(نظیر شهرسازی و رشد هوشمند شهری) مورد استقبال و تاکید فراوان قرارگرفته است. با این حال، در نظام برنامه ریزی شهری ایران به این اصل توجه چندانی نشده است. چنین غلفتینه تنها باعث کاهش سطح زیست پذیری محلات شده، بلکه بر ناپایداری آنها نیز دامن زده است.اما با توجه به اینکه ابعاد تاثیرگذار این موضوع به درستی مشخص نشده است، لذا پژوهش حاضر با هدف واکاوی و ریشه یابی مفهوم گوناگونی کاربری ها از یک سو و شناسایی اثرات آن در محلات شهری ایرانی با توجه به نمونه بنیاد در شهر قم به رشته تحریر درآمده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مطالعه از نوع توصیفی -تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز نیز از طریق بررسی ها میدانی، پرسشنامه و... گردآوری شد. در پایان نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که سطح پایین تنوع و تعدد کاربری ها در محلات جدیدی نظیر بنیاد باعث شده تا میزان سفرها برون محله ای، هزینه های جابجایی ومیزان مصرف انرژی افزایش یابد و به طور کلی سطح زیست پذیری و پایداری محله بنیاد به شدت تحت الشعاع چنین مسئله ای قرار گیرد.
  28. سند استراتژی توسعه شهری و میزان انطباق آن با نظام برنامه ریزی شهری در ایران (نمونه موردی شهر سنندج)
    1389
    تغییر و تحول در محیط شهری امری اجتناب ناپذیر است، عوامل و نیروهای متعددی شامل نیروهای اجتماعی، اقتصادی، فناوری و زیست محیطی در شدت این تغییر و تحولات تاثیر گذارند. برنامه ریزی شهری به منظور رویارویی با این تحولات نیازمند برخورداری از انعطاف پذیری بالاو بهره گیری از مشارکت ساکنین به عنوان اصلی ترین بازیگران محیط شهری می باشد، مدیریت شهری نیز می باید از دیدگاه صرف بوروکراتیک و نخبه گرا به سوی دیدگاهی دموکراتیک و منعطف حرکت نماید. نظام برنامه ریزی در ایران که بر پایه طرح های جامع و تفصیلی بنا نهاده شده، فاقد دیدگاهی دموکراتیک است بدین منظور نیازمند اصلاح و بهره گیری از رویکرد های نوین برنامه ریزی در جهت بالا بردن مشارکت شهروندان می باشد. بنابراین راهبرد توسعه شهری که از قابلیت های بالایی در جهت ساماندهی محیط شهری، بهبود مدیریت شهری ودیدگاهی مشارکتی برخوردار است، به عنوان رویکردی نوین معرفی گردیده است، برای تست این رویکرد در نظام برنامه ریزی شهری کشور شهر سنندج به عنوان نمونه موردی انتخاب گردید. بر این اساس شهر سنندج از جنبه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، توریسم، زیست محیطی و ... مورد بررسی قرار گرفت، در ادامه با تشکیل جلسات کارگروه و تلفیق آن با نظرات ساکنین شهر در قالب مدل Swot نقاط قوت، ضعف، تهدید ها و فرصت های شهر شناسایی شد و اهداف کلان و خرد توسعه شهر مشخص گردید، بعد از آن با استفاده از مدلAIDA سناریوهای محتمل در تدوین چشم انداز آتی شهر مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و سناریوی سوم، تدوین چشم اندازی تلفیقی با اولویت برنامه ریزی توریسم به عنوان سناریوی برتر جهت تدوین چشم اندازآتی توسعه شهرسنندج انتخاب گردید، پس از آن راهبرد ها، سیاستها و اقدامات لازم برای حصول به چشم انداز آتی شهر مشخص و برنامه اجرایی توسعه 5 ساله شهر در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، توریسم و زیست محیطی تدوین گردید.